در سیر نفسانی به روش ها وراههای به ظاهرمتضاد برخورد می کنیم که نشان از اطوار وجودی نفس ، احوالات سالک وراه دارد ...این داستان را اگر با بلا که لازمه راه می باشد همراه کنیم به نتایج کامل تری می رسیم ...به رسم ما دراین داستان .... موضوعات گوناگونی دراین مسیر نیز مطرح است ...عشق.. .غربت ... جبر...اختیار ...نفس ...خیال ...ترس ... غم .....دل .. فرارکردن ... که فرارکنید به سوی خدا ...وقت ...بلا...در،دوغزل کوتاه ازحافظ به تاملی بر گوشه ای از هزاران اطوار وجودی نفس می نشینیم
هـرکـه شد محرم دل در حرم یار بماند وانکـه ایـن کار ندانست در انکـار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکـر ایزد که نـه در پرده پـندار بماند
جـز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جـاودان کـس نشـیدیم که در کار بماند
***************
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند