زن وجودی که رنگ وبویش را با گل تشبیه میکنند ...یک لحظه نگاه به اینگونه موجود می تواند هزاران دل را به دام اندازد
هش دار که گر وسوسه نفس کنى گوش* آدم صفت از روضه رضوان بدر آیی
....از یک حیث گوشه ای از جمال الهی است ....البته اینها کار خداست چون همان زن در بعد ازچشم می افتد ....در اینجا زن سبب است و نبایست از سبب اتفاق را دانست ... پس دل به دست خداست .... اما از سبب هم نباید دراین دایره غافل بود ....اما عرضه این جمال به هر نااهلی خیانت است به آن ....زن تو را به طبیعت میکشاند ونفس تو را از دشواری های عالم مجردات وخودت و خشونتت خلاصی می بخشد ...اینها همه کار نگاه وصحبت کردن است ....خلاصه او تو را آرام میکند وقتی اگر همسرت باشد ...یعنی همسرت باشد همسر ... اما اگر نباشد نه !!....
زحسرت لب شیرین هنوز مىبینم* که لاله مىدمد از خون دیده فرهاد
بلکه بی تابت میکند .... بیمارت میکند ....کسی که دید و کسی که دیده شد هردو بد ساخته میشوند .... کمی بایست از اثر حجاب گفت حجاب اثر فردی و اجتماعی دارد این که تو خودت را می پوشانی یعنی فعلی از تو صادر می شود که این فعل تو را می سازد که درست می سازد برای ابد ... برای ابد میسازد ...همین حالا هم ساخته .... توشدی مظهر اسم باطن الهی ... پنهانی ... نه تنها تو را میسازد بلکه همه را میسازد ....وقتی تو را میسازد یعنی با ماهیت تویکی میشود یعنی این ساختن ساختن جوهر ی است یک چیز ظاهری نیست با جان سر وکار دارد ... مثل بقیه کارهای خوب وقتی مهربانی قلبت مهربان می شود , و از روحت تا سرت اثر میگیرد ... اینهم همین است ... اینها اثرات باطنی حجاب است که ازاثرات ظاهری آن امن بودن است ... هرکس خودش را شناخت بر اساس این شناخت فعلی از او صادر میشود که کمالش را برساند ...این کمال برای زنی که تکه کوچکی از جمال الهی در او ظهور کرده حرکت در مسیر چادر است ....هو الباطن یعنی حجاب دارد ... زن هم حجاب دارد ... و انسان کون جامع است ... عصاره هستی تویی ... در توست ... پس حجاب هم به خاطر توست هم بخاطر من وهم بخاطر ماست . وحجاب را بخاطر عزت برسر میکنند مومنانی که عزت مخصوص آنان است و هر عزیزی جمالش را باشرایط عرضه میکند ... جمال خیلی عزت بردار است که بخواهد توصیف شود چادر عزت یعنی من همینطوری نیستم... هرکس مدل حجابش به سان عزتش است ... امیدوارم این امانت جمال الهی را به عزت به مقصد برسانند .