لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم ....اگر ازوادی محبت به خانه او بروی خیس خیس می شوی ...اگر از هر وادی دیگر هم رفته باشی هوای حرم اوچنان آغشته به مهربانی شده است که بویی جز احسان نمی یابی ... گفت چطور اورا شناختی گفت من او را به او شناختم ... باش تا تو را به دل برگیرد ... با رضا باش تا عجایب بینی .. نادعلی مظهر العجایب را تو وارثی و نام ایشان علی است و نام علی غم از دل می برد ...تو نوش جانی ... غسل می کنی وذکر صلوات خاصه را می فرستی :
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
گفت در حرم امام رضا بیشتر با قلب جلو برو
چند نفر نشستند شما را ترساندند شما هم ترسیدید وگوش به فرمانشان دادید ترس از گرسنگی و بحران حالا ما اهل منطق نبودیم تا بفهمیم دلیل چیه ؟ اما اگر اهل تجربه باشیم می فهمیم اونها درست نمی گویند چون از یک سوراخ که نباید دوبار گزیده شد چی گفتند ؟گفتند رشد جمعیت با رشد مواد غذایی همخوانی ندارد رفتند سراغ کود و سم شیمیایی ‘ بعد گفتند کنترل جمعیت باید انجام بشه معمولا حرف اولی که زده می شود مورد استفاده قرار میگیرد سم و کود شیمیایی را به قیمت گزاف خریدیم و به خلق خوراندیم حالایک خبر حوب می دهند می گویند به دلیل رشد روزافزون سرطان می خواهیم یک بیمارستان فقط مخصوص این کار بسازیم حالا چه کنیم اشتباه کردیم همان هایی که ما را ازطبیعت دور کردند گفتند بیایید محصولات ارگانیک بسازیم این بار شیب انحراف را ملایم می کنیم تا قدم بعدی را بردارندما هم داریم میریم به سوی محصولات گرانتر و ارگانیک حالا چرا نمی ریم سراغ طبیعی هنوز زوده ؟!
پرده دوم نمایش : آقا بحران در پیشه می دونی! چرا وایستادی علم ژنتیک رشد کرده ما هم که بی سواد و نمی دونیم ژنتیک چی هست که گفت اینکه یک گاو چهار تا پادربیاره نه سه تا یک چیزهایی توش هست که این دستور رو میده.... آقا گفت بحرانه بدوید دستورات مثلا هویج رو وارد سویا کنید یا دستورات خوک رو وارد ماهی کنید تا صفات منتقل بشند یعنی آقا ماهی مثل خوک آشغال خور بشه تا تولیدش بیشتر و جبران بحران موادغذایی روبکنه البته حرام یا حلال بودن این ماهی بماند برای مراجع اگه گاو ما کوساله 6 پا دربیاره چون دستورات قاطی شده تکلیف چیه ؟ نکنه من گوشت این گوساله رو بخورم منم 6 تا پا دربیارم ؟ جواب میدند مگه کسی در آورده ... حالا اگر سرطان بشه چی ؟ میگه ثابت کن ... منم که باید شاید صد سال صبر کنم اگه زنده بودم ثابت کنم ... البنه استادم بهم گفت اینا عقل شون ناقصه ...اینا دنبال بازار هستند .. اینا خالی بندند گفت نباید از طبیعت دور شد ... من گفتم استاد شما مطالب علمی رو زیر سوال نبرید .. گفت این که علم نیست این آزمون وخطاست تازه فهمیدن خطاش یک علم میخاد . نظام آفرینش احسن هست با اصلاح ژنتیک خرابش نکنید و بیماریهای جدید و سرطان و... را ایجاد نکنید گول نخورید جبرانش غیر ممکن یا سخت می شود میری سراغ دام همینطور دارند اصلاح ژنتیک رو پیاده می کنند یک قانون منطقی هم پیدا کردید به ما بگید وجود داره ! میری سراغ میوه جات وسبزیجات هم همینطور ... حالا یک دستاورد کوچکی پیدا می شه اونو بهانه میکنند که همه نظام رو بهم بریزند بعد دودش میره توچشم ما که موش آزمایشگاهی هستیم .
در این بخش از نوشته برای آشنایی بیشتر خوانندهها به چند اثر زیانبار از آثاراصلاح ژنتیکی مواد غذایی در بدن انسان اشاره میکنم.*
یکی از این آثار مرگ است. در سال 1989 دهها نفر از مردم آمریکا در اثر مصرف مکملی بهنام ال- تریپتوفان جانشان را از دست دادند و هزاران نفر دچار ناتوانی جسمی شدند.9شوا دنکو، مالک سومین کارخانهی شیمیایی ژاپن و تولید کنندهی این محصول، دو میلیارد دلارپرداخت و همهی شواهد را از میان برد و از پیگیری بیشتر جلوگیری کرد. وقتی اولین سری فروخته شده از این محصول را در محیط آزمایشگاهی آزمایش کردند، حیوانات آزمایش شده خیلی زود جان خود را از دست دادند.
دومین مورد و یا اثری که از مصرف محصولات اصلاح شده گزارش شده، آلرژی شدید غذاییست که گاهی آدمها را تا دم مرگ برده. در سال 1996در کمپانیای بهنام «پایونیر هایبرِد» ژنهای نوعی بادام برزیلی را به سویا پیوند زدند تا میزان پروتئینی به نام متیونین را در آن بالا ببرند.10 برخی از آنهایی که به این بادام حساسیت دارند میتوانند وارد شوکی بهنام شوک آنافیلاکتیک شده و جانشان را از دست بدهند. خوشختانه این محصول را پیش از آنکه کسی جانش را از دست بدهد، از بازار خارج کردند. تاکنون محصولاتی که اصلاح ژنتیکی شده و سبب آلرژی یا حساسیت شدهاند بارها گزارش شده.11
سرطان و بیماریهای تحلیل برنده یکی دیگر از عوارض ناشی از محصولات اصلاح شده است. جیاچ (یا هورمون رشد) پروتئین هورمونیست که وقتی به گاو تزریق میشود، غدهی هیپوفیز گاو را تحریک میکند و تولید شیر را در او بالا میبرد و سودهای سرشاری برای گاوداران بههمراه دارد. در سال 1993 ادارهی نظارت بر غذا و دارو (افدیای) نوع دستکاری شدهی ژنتیکی این هورمون را در کمپانی کشاورزی مونسانتو برای تزریق به گاوهای شیرده تایید کرد، گرچه دانشمندان مخالفت کردند و هشدار دادند که این هورمون بهآسانی میتواند در بدن موجب افزایش آیجیاف 1 شود.12 آیجیاف 1 هورمون شیمیایی بسیار نیرومندیست و خطر ابتلا به سرطان بخش پایانی رودهی بزرگ و پروستات رادو و نیم تا چهار برابر افزایش میدهد.13 به گفتهی دکتر ساموئل اپشتین، رییس بخش پیشگیری از سرطان دانشگاه شیکاگو «این هورمون سبب تغییر سلولهای پستان به سلولهای سرطانی میشود.»14 مطالعاتی در کانادا این دیدگاهها را ثابت کردند و نشان داد که جذبایجیاف 1 در غدهی تیرویید موشها کیست تولید میکند و اعضای داخلی بدن آنها آسیب میبیند.15 با این همه افدیای این همه شواهد را رد کرد16 و زمانیکه استیو ویلسون و جین آکر دو روزنامهنگار برجسته و برندهی جایزه آمدند این نیرنگها را برملا کنند شبکهی رسانهای فاکس زیر فشار شدید مونسانتو آنها را از کار برکنار کرد.17 آزمایشهای خود افدیای نشان داد که چهل تا چهلوشش درصد طحال مصرفکنندهها بزرگ شده که خود علامت سرطان خون است.18 مونسانتو سر ستیز برداشت و اعلام کرد که پاستوریزه کردن شیر هورمون ایجیاف 1 را از بین میبرد که دروغی بیش نبود. دو نفر از دانشمندان خود مونسانتو در پژوهشی نشان دادند که حتا پس از نیم ساعت جوشاندن شیر فقط نوزده درصد از هورمون از بین میرود.19 کانادا، اتحادیهی اروپا و استرالیا و نیوزیلند استفاده از این نوع هورمون رشد را ممنوع کردند، اما مونسانتو در آمریکا به اینگونه تولید شیر ادامه داد تا سرانجام در سال 2008 زیر فشار مردم تسلیم شد.
بنا به مطالعهی پژوهشگری بهنام دکتر شریین مارتین بخشهایی از دیانای مواد اصلاح شده در معده و رودهی انسان بهخوبی هضم نمیشوند و سبب افزایش برخی از بیماریهای سیستم ایمنی میشوند. این بخشهای جذب نشده وارد گردش خون شده و با دیانای طبیعی انسان ترکیب میشوند و تاثیرات منفی جبران ناپذیری باقی میگذارند.
تاثیرات دیگر از جمله افزایش نرخ سرطان در انسانهاست که قابل ردیابی نیست.20 همچنین افزایش بیماریهای ویروسی و باکتریایی و ایجاد سوپرویروسهای کشنده است.21 بازگشت بیماریهای عفونی، حساسیتها یا زیان ناشی از مصرف آنتیبیوتیکهایی که از طریق شیر گاو یا گیاهان وارد بدن انسان میشود. نقایص مادرزادی و طول عمر کوتاه، پایین بودن قوت و غذا مواد غذایی و بسیاری عوارض دیگر از پی اصلاح ژنتیکی مواد غذایی ایجاد میشود.22**
کوتاهسخن، انسان و دیگر موجودات زنده طی دهها یا صدها هزار سال محصولات کشاورزی یا دامداری را آزموده و بدن او در درازترین مدت با این محصولات سازش کرده. حال با دستکاری ژنتیکی این محصولات و تولید محصولاتی که اساس سرشتشان تغییر کرده و چیزی شدهاند که هیچگاه از زنجیرهی غذایی آنها نبوده چه کسی میتواند دریابد که تاثیرات منفی درازمدت آنها چه خواهد بود؟ از سوی دیگر تاثیرات منفی و زیانبار اصلاح ژنتیکی محصولات کشاورزی و دامداری و ارگانیسمهای زنده بر محیط زیست چیست که این خود بحث گستردهای میطلبد. فقط این را اشاره کنم که دراساس ذهنهای ما را در جهت اشتباه و فقط بهنفع سود خود شکل دادهاند. نکتهی دیگر اینکه این چکیدهایست از بحث بسیار گستردهای که باید بیش از این به آن پرداخت
پی نوشت "
*دکتر اکرم پدرام نیا
** برای مشاهده آدرس های 1 تا 22 به سایت ذیل مراجعه کنید
تماشاگرانی که سال ها هست استقلال را با تفکر نگاه می کنند و هواداری به یک نکته باید رسیده باشند رمز موفقیت باشگاه وحدت حول یک محور درست می باشد . چیزی که در دنیای فوتبال برای تماشاگران می ماند تصاویر این همذلی و وحدت است .رنگ آبی یکی از نماد های این وحدت و همدلی است اما امروز در زیر سایه این رنگ آن همدلی که می خواهیم نیست . امدن پولهای کلان و شهرت ومحبوبیت, آدم هارا به وسوسه دائمی انداخته تا هیچگاه دست از سر این تیم برندارند . راه حل چیست ؟ حالا این وظیفه مجمع وهیات مدیره است که چگونه در این میان با توجه به تجربیات نزدیک به یک قرن از عمرباشگاه طوری برنامه ریزی کنند و استراتژی لازم را اتخاذ کنندتا حداقل از تجربیات درس گرفته باشیم و در این راه وظیفه تماشاگر صبر و نگاه هدایت کننده اسن . شما دیدید که با خرج زیادی که برای کهکشانی ها کردید نه جام قهرمانی در لیگ برتر آمد و نه در آسیا کاری از پیش بردید. حتی همین کهکشانی ها تمرین تیم را تعطیل کردند و با نظر خودشان دستور دادند فلان بازیکن در استقلال نباشد یا باشد .شاید همین کهکشانی ها در محیطی جز تهران تیم را قهرمان آسیا میکردند کاری که ذوب آهن با حداقل تیم کهکشانی تا فینال باشگاههای آسیا پیش رفت با بضاعت کمتر و ما این حرف را می زنیم چون به استعداد و توانمندی بازیکنان ایرانی اعتقاد داریم . امروز صحبت بر سر حضور امیر قلعه نوعی است انتخاب امیر تکرار اشتباهات گذشته است . چرا که حضور امیر به وحدت تماشاگران استقلال آسیب می زند هرچند انسان محترمی برای هیات مدیره وطرفدارانش باشد چون استقلال را همه هواداران نگاه ودنبال می کنند و در قلب شان نسبت به آن احساسات دارند . امیر هیچگاه نباید مربی استقلال باشد مگر روزی که ازسوی جمعیت استقلا مورد پذیرش باشد چون وحدت اصل است و این پاشنه آشیل امیر قلعه نوعی است منهای توان مربی گریش که با همه توانمندی هایی که دارد نمی تواند این وحدت را شکل دهدچرا وقتی امیر می آید یک عده نمی مانند ؟ وقتی می رود یک عده را با خود می برد ؟ . از سوی دیگر امیر در آسیا کارنامه ضعیفی دارد و باتوجه به اینکه برای استقلال افتخار در آسیا مهم تر است انتخاب مربی دیگری لازم است که این توانمندی را داشته باشد مهم خارجی یا داخلی بودن مربی نیست مهم کسی است که درکنار توانمندیش لباس وحدت بر تن استقلال کند. در مورد جذب بازیکن هم باید سراغ شخصیتهایی رفت که بامربیان و شخصیتهای تهرانی زیادارتباط نداشته باشند ببینید نباید داستان خسرو حیدری ها دوباره در استقلال تکرار شود که ناگهان از استقلال به سبب تمایلش به سپاهان رفت . وحدت وعبرت رازهای رشد استقلال هستند که نیاز به برنامه راهبردی داردتا استقلال در این خصوص تهدید ها و ضعف های خود را بافرصت ها و قوت هایش مدیریت کند ونبود وحدت کامل یکی از این ضعف هاست .ماباید به این نتیجه رسیده باشیم مارادونا شاید بهترین باریکن جهان باشد اما اگر در استقلال بازی کند ممکن است مناسب تیم استقلال نباشد چرا چون با حاشیه های استقلال همخوانی ندارد .استراتژی مناسبت و متناسب باید در دستور کار رهبران ومدیران استقلال قراربگیرد .باید از اول سراغ بازیکنان ومربیانی که با حاشیه پیوند یا ربط دارند نرفت واین پیچیدگی ها اگر درک نشود هم تماشاگران سرخورده می شوند هم سرمایه ملی به هدر می رود . شورتماشاگران استقلال بازیکن ساز است به شرطی که بازیکن مناسب بیاید و مورد مراقبت قرارگیرد. استقلال بازیکنی می خواهد که همیشه خوب بازی کند نه در یک بازی راه برود در یک بازی از شدت خوب بازی کردن مصدوم شود .
دنبال این بودم که سیری در خصوص واکسیناسیون در ایران داشته باشم به خاطر اینکه هر تغییری که در کشور با ورود روس ها و انگلیسها در ایران و جهان انجام شده بدون غرض نبوده و راز استعماری دارد که به دو مورد در خصوص واکسیناسیون برخورد کردم که خدمت شما ارائه میگردد.
دکتر رحمت سخنی در وبلاگ خود از خاطراتش نوشته* :فوت فرزند مسئول واکسیناسیون در اثر واکسن سل
او بازنشسته مرکز بهداشت با سی سال سابقه کار طاقت فرسادربدترین مناطق مرزی شمال غرب کشورمان بود.چهره اش دیگر شادابی گذشته را نداشت و حکایت از غمی در وجودش داشت.بعد از یک چاق سلامتی گفتم : از این طرفها یادی ازفقیروفقرا کردید. او با ناراحتی جواب داد: ببخشید آقای دکترمی دانم که وقت ندارید ولی سؤالی داشتم کودکی که دارای تورم غدد لنفاوی زیر بغل بعد از تزریق واکسن ب ث ژ می شود چند درصد احتمال گرفتن عفونت سل در او وجود دارد؟ .گفتم : مزاح میفرمائید شماکه خودتان مسئول واکسیناسیون هستید، معلومه بسیارکم اتفاق میافتدچطورمگه ؟ گفت: دراین سن پیرو پاتالی صاحب یک نوزاد شده ام متاسفانه بعد از تزریق اولین دوز واکسن ب ث ژنوزادم دچارتورم شدید غدد لنفاوی زیر بغل شده است وآلان نیز منتظر آمدن متخصص کودکان هستم .گفتم: که شما یک پارچه استاد کارواکسیناسیون هستید ما هر چه هم یاد گرفته ایم نتیجه زحمات شماست. گفت : نمی دانم با اینکه سی سال برای سلامتی فرزندان این مرزوبوم شب و روز در هر کوی و برزنی تلاش کرده ام ولی یک حس غریبی این بارنسبت به این واکسیناسیون وعوارض آن در نوزادم دارم، احساس می کنم که فرزندم آلوده به میکروب سل شده است ،هر چند می دانم امکان این موضوع بسیار کم می باشد ولی اصلا آرام و قرار ندارم .گفتم :بابا این قدر ناراحت و دمق نباش ، انشاءالله چنین چیزی اتفاق نمی افتد ضمنا خودتان میدانید که عوارض جدی واکسن ها بسیار کم و نادرند. این را گفتم و راهی اورژانس شدم .فردای آن روز دوباره او را دیدم که گفت فرزندش را بستری کرده اند تا آزمایشاتی روی آن از نظر احتمال ابتلا به سل را انجام دهند.روزها گذشت و روزی اوراجلوی در ورودی بخش اطفال ناراحت ترازروزهای قبل دیدم.با پزشک معالج نوزادش گفتگو نموده ، ولی عجیب بود نوزاد همکارمان سل گرفته و هرروزهم حالش بدتر می شد. هر چندتمامی اقدامات درمانی برای نوزاد شروع شده ولی هیچ فایده ای در علایم بیماری نوزاد نداشت . بالاخره متاسفانه بعد ازگذشت بیست روز نوزاد به خاطرابتلا به سل فوت کرد
و اما برخی از عوارض واکسیناسیون **: پیشگیری ازبیماریهای عفونی بوسیله واکسن یکی از پیروزیهای مهم علم پزشکی است، اما باید در نظر داشت که با وجود پیشرفتهای بدست آمده در تهیه واکسنهای بسیار کم ضرر و بینهایت موثر بهرحال هیچ واکسنی کاملاً بی ضرر و صددرصد مؤثر نیست. هدف در تهیه واکسن مناسب ، رسیدن به مرحلهای است که واکسن حداکثر اثر پیشگیری را با حداقل عارضه جانبی داشته باشد.
عوارض متعددی تاکنون برای واکسنها گزارش شده است که شایعترین آنها عوارض محل تزریق بصورت تورم و حساسیت و درد موضعی است که گاهی با درجات خفیفی از تب نیز همراه میشود.
این عوارض اغلب در طی 24 ساعت اول بعد از تزریق ظاهر شده و معمولاً درکودکان بارزتر و میزان تب کودک نیز بالا است. در دنباله تزریق واکسن سیاه سرفه بندرت ممکن است کودک دچار آنسفالیت شود. این عارضه معمولاً چند روز پس از تزریق این واکسن بصورت بیقراری، تشنج اختلال رفتاری و تغییر سطح هشیاری خودنمائی میکند. هرگاه بعد از تزریق واکسن ثلاث کودک تب بالا، تشنج، و گریههای شدید و طولانی بیش از 3 ساعت داشته باشد ، در نوبتهای بعدی از واکسن دوگانه استفاده میشود.
یکی از عوارض بسیار نادری که بویژه با گونه شماره 3 ویروس قطره فلج اطفال ممکن است پیش آید پیدایش شکل فلجی بیماری است. شیوع این عارضه دربالغین کمی زیادتر از کودکان میباشد، بدین جهت تجویز همگانی قطره ضد فلج کودکان در سنین بالای 18 سال توصیه نمیشود.
هرگاه به فردی با نقص ایمنی قطره ضد فلج تجویز شود خطر پیدایش اشکال فلجی بیماری افزایش پیدا میکند.
در حاملگی تزریق واکسنهای ویروسی زنده بعلت احتمال انتشار آنها به جفت و جنین ممنوع میباشد.
امید است با پیشرفتهای که در تکنیکهای بیولوژی ملکولی پیدا شده است بتوان در آینده واکسنهایی با عوارض هر چه کمتر تهیه نمود.
به دنبال تزریق واکسن توام عوارض موضعی ا ز قبیل قرمزی محل تزریق ، حساسیت موضع ، و گاهی واکنشهای عمومی مانند تب ، سر درد ، و گاهی ظهور بثوراتی در سطح بدن مشاهده می شود اما این واکنشها به زودی مرتفع می گردند . در موارد نادری به دنبال تزریق واکسن توام ضد دیفتری- کزاز ناراحتی های کلیوی و عصبی دیده شده است . در چنین حالاتی تزریق های بعدی انجام نمی گیرند . بایستی همواره آدرنالین یک در هزار در دسترس تزریق کنندگان واکسن باشد تا اگر عارضه آنافلاکسی پیش آمد بلافاصله بمصرف برسد .
همچنین ناراحتیهای مغزی قابل توجهی که ناشی از تزریق جزء سیاه سرفه اواکسن سه گانه است به ندرت ذکر شده ، اگر ناراحتی عصبی ویا تشنجی کودک ظرف 2 روز پس از تزریق مشاهده شود ، نشان ایجاد ناراحتی به علت واکسن سیاه سرفه است در این صورت دنباله ایمن سازی را با واکسنهای دو گانه ضد دیفتری ، کزاز خردسالان یا بزرگسالان بسته به سن شخص ادامه می دهند و به این کودک دیگر واکسن سیاه سرفه نباید تزریق شود .
پی نوشت:
*http://sahand2729.parsiblog.com
**http://www.irteb.com/vaccin/avarezvaccin.htm
کتاب درآسمان معرفت علامه حسن زاده املی را مطالعه میکردم از قول علامه شعرانی نوشته شده بود در زمان حکومت پهلوی یک هواپیما کتاب خطی از ایران به آمریکا می رود که خسارت آن از حمله مغول بیشتر است حالا آمریکایی ها چقدر غارتگری دارایی های ناب ملل جهان را انجام داده اند بماند این نوع غارتگری از همه آنها ارزشمند تر است و این غارتگری ها ی علمی چه ازتباطی با مسائل علمی امروز جهان دارد ?آمریکا چه تجارتی یا چه خیانتی یا چه کار خلاف انسانیت با این داشته ها می کند ؟ آیا آمریکا به سلامت مردم می اندیشد ؟گروهی فکر نمی کنند راحت ...گروهی مبهوت اندو نمی دانند ... در علم بدون توجه به پشت پرده و گروهی هم مخالف تجربه و سنت و گروهی این وسط به فکر اصل علم ناب و گروهی به فکر منافع و گروهی ...
در سایت الف موضوع بحث در ارتباط با طب طبیعی و شیمیایی بود دو نکته فلسفی مکمل این بحث می کنم 1- در قوس نزول شما نمی توانید به ایستگاه آخر برسید لذا تجزیه مواد طبیعی که راه شناخت مواد طبیعی و ساخت داروی مصنوعی به کمک تقلید است همیشه با نقص پیش می رود لذا باید خود مواد طبیعی مورد استفاده قرارگیرد که بدون نقص کار را تمام می کند 2- طبیعت حق است و بر اساس اندازه معلوم ساخته شده و رحم است چرا که جای ساخته شدن ما برای ابد است و قطع آن حکم قطع رحم و مبارزه باحق را دارد. حال نکاتی مهم از بحث را آوردیم :
وقتی طب طبیعی به طب شیمیایی تبدیل شد . (یادداشت مهمان: جلال مصطفوی، 23 اردیبهشت 91) :
یکی از بزرگترین علل خطاها و خطراتی که در پزشکی معاصر وجود دارد ، این است که از زمان پارسلس به بعد ، طب طبیعی به طب شیمیایی تبدیل شد و علم شیمی یکی از ارکان اصلی دانش پزشکی بشمار آمد و برای شناخت مواد موجود در طبیعت و پی بردن به خواص آنها ، مواد مزبور را در آزمایشگاه ها تجزیه کردند .
آنان به اینکار مبادرت جستند و نخستین فراورده های غذایی ، یعنی شیر ساختگی را از کازئین و لاکتوز و چربی با افزودن مقداری املاح وآب بر آن - به نسبتی که در شیر طبیعی وجود دارد – به دست آوردند و برای تغذیه نوزادان به کار بردند . ولی نوزادان بینوا خیلی زود به آسیب آن دچار شدند و به اسکوربوت گرفتار آمدند .
اولا : نه تنها در قرن بیستم بلکه در قرن بیست و یکم ، و بیست و دوم و حتی قرن سیم ، یعنی تا هزار سال دیگر نیز ، اگر همه شیمیدانهای جهان فراهم آیند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند ، از عهده تجزیه کامل یک ماده غذایی بر نمی آیند (نگارنده گوید در قوس نزول هر قدر حرکت کنی تا بشناسی باز ذره ای هست که تو هنوز نشناخته ای و این راه نهایت ندارد )دکتر تایلور از دانشگاه آوستین ( تگزاس) مینویسد :( اسانس ها دارای آن اندازه ترکیبات متنوع است که اگر کلیه شیمیدان های جهان بمدت هزار سال بکوشند نخواهند توانست به ترکیب و ساخت ( سنتز) آنها موفق شوند.))از آنچه گذشت نخستین قانونی که برای مواد غذایی مطرح و پیشنهاد می کنیم این است:
«با تجزیه ی مواد غذایی به اجزای خود نمی توان خواص و آثار آن اجزای را به خود مواد غذایی نسبت داد. پس برای تعیین رژیم های غذایی، مراجعه به جداول مربوطه چنانچه امروزه در همه جا رایج و معمول است از این پس باید لغو و باطل اعلام شود.»
دومین قانون :
« برای درمان بیماری ها باید تا آنجا که ممکن است از منابع طبیعی و در ردیف نخست از مواد غذایی که در اولویت قرار دارد استفاده کرد، نه ازمواد ترکیبی (سنتزی)یا اجزای متشکل مواد غذایی که در آزمایشگاه به شکل دارو می سازند و به معرض فروش گذاشته می شود.»
مثلاً برای رفع اختلالات متابولیکی بدن باید به جای ویتامین C و ویتامین P که در آزمایشگاه ها بطور جدا یا مخلوط با یکدیگر ساخته می شوند و نیز به جای گروه ویتامین های B و همچنین سایر ویتامین ها از سبزی ها و میوه های مناسب استفاده کرد که به مراتب بهتر و کامل تر از ویتامین های صناعی اثر می کند.اگر این قانون، که از نظر منطق عقل و علم کوچکترین شک در آن راه ندارد و بارها به تجربه ثابت شده است در دلها برای خود جا باز کند و به مورد اجرا در آید دو فایده بزرگ خواهد داشت:
فایده ی نخست این است که عموم مردم جهان از خرید انواع و اقسام ویتامین های صناعی، چه بصورت تک ویتامینی و چه بصورت مجموعه ویتامین ها، مستغنی خواهند شد. از این گذشته بر پزشکان آشکار خواهد شد که در اختلالات متابولیکی بدن هیچگاه یک ویتامین به تنهایی دخالت نداردبلکه دخالت دو یا چند ویتامین در کار است. چنانکه در بالا مشروحاً توضیح دادیم، ویتامین های CوP که هرکدام به تنهایی از طرف کارخانه های داروسازی ساخته می شوددارای اثراتی ناقص هستند و هدف اصلی از ساختن آن بهره برداری های مالی است، نه فایده برای بیماران. این امر، در مورد سایر ویتامین ها نیز صدق می کند، مثلاً دست کم سه ویتامین B1و B2 وpp در مدار کربس دخالت دارد و به وسیله ی جوانه گندم که تهیه ی آن برای هرکس در هر شرایطی و در هر منطقه ای اعم از شهرها یا روستاها و در هر فصلی از فصول سال کاملاً راحت وآسان و بی اندازه کم خرج است می توان بهترین و کاملترین مجموعه ویتامین های گروه b را به دست آورد و با مصرف کردن آن ده ها مورد از اختلالات بدنی و به ویژه بیماری های مربوط به کمبود این ویتامین ها را درمان کرد. ولی در حال حاضر نیروی اهریمنی تبلیغات تراست های دارو ، نه تنها توده ی عمومی مردم ، بلکه قاطبه ی پزشکان را نیز گمراه کرده است. در کشورهای در حال جنگ مجموعه هایی خاص از ویتامین های صناعی کمیاب شده و بازار سیاه پیدا کرده است و به بهای بیش از پنجاه برابر بهای اصلی توسط دلالان به فروش می رسد. هیچ وجدان بیداری وجود ندارد که مردم را از این گمراهی نجات دهد! اگر فهرست کامل بیماری هایی را که به وسیله ی همین جوانه ی گندم بطور کامل درمان می شود بنویسیم، خوانندگان محترم ابداً باور نمی کنند و مانند آکادمیسین های فرانسوی در قرن نوزدهم فریاد خواهند کشید که محال است بیماری هایی آنچنان خطرناک با سهل ترین و پیش پاافتاده ترین وسیله یعنی جوانه گندم درمان شود.
دومین فایده ی بزرگ – که حدود و اندازه ای برای آن نمی توان قائل شد – این است که پس از اثبات درمان بسیاری از بیماری ها توسط انواع مواد غذایی (به ویژه بیماری هایی که ناشی از کمبود ویتامین هاست) ، مردم اندک اندک انس و عادت پیدا کنند که برای هر کسالت جزیی به دارو متوسل نشوند و مندرجات کتاب کارخانه های بیمار سازی ، تألیف پروفسور ژان شارل سورنیا را، به یاد آورند که گفته اند:
« کارخانه های داروسازی، با ساختن انواع داروها و فعالیت های تبلیغاتی برای فروش هرچه بیشتر آنها، در بیمار کردن مردم سالم عملاً سعی دارند.»
پزشکان قدیم مدت دوهزار سال از زمان بقراط پزشک معروف یونانی (قرن پنجم قبل از میلاد) تا زمان پاراسلس (اوایل قرن شانزدهم میلادی) برای شناسایی مواد غذایی چنین روشی را به کار میبردند و نتایج مشاهدات و تجربیات به دست آمده را در کتاب ها ثبت می کردند .آن کتابها که مهمترین آنها کتاب قانون ابن سیناست، در قرون وسطی مرجع و مأخذ آموزش پزشکی دانشجویان و پزشکان بود. پس از اینکه پاراسلس در ابتدای قرن شانزدهم در پزشکی انقلاب ایجاد کرد و صنعت را جانشین طبیعت کرد و استفاده از علم شیمی را در پزشکی بنیان گذاشت، گروهی از دانشمندان نسبت به مکتب پزشکی ابن سینا وفادار ماندند وهمان روش طب طبیعی را نسل به نسل ادامه دادند که هنوز هم پیروان آن استاد بزرگ در همه ی کشورهای جهان وجود دارند.
حتی در قرن بیستم نیز عده ای از استادان مشهور اروپا که چندتن از آنان عضو آکادمی پزشکی بودند در مورد خواص درمان بخش سبزی ها و میوه ها و سایر فرآورده های طبیعی، تحقیقات دقیق به عمل آورده و گفته های پزشکان قدیم را تأیید کرده اند.
دکتر ژان والنه فرانسوی، یکی از شخصیت های پزشکی عصر حاضر که مدتی متجاوز از چهل سال در این باره مطالعه و تحقیق کرده و در رأس گروه کثیری از پزشکان فرانسه به عنوان پرچمدار طب طبیعی و کارشناس درمان بیماری ها به وسیله گیاهان دارویی شناخته شده و دارای تالیفاتی متعدد در این باره است. وی در یکی از مؤلفات خود به نام آروماتراپی چنین نوشته است:
« اگر از چندسال پیش به این طرف درمان بیماری ها به وسیله گیاهان دارویی وجوهر های اسانس های معطر آنها نزد پزشکان و افکار عمومی برای خود جا باز کرده و مقامی کسب کرده به این علت است که درباره ی آنها کارهای علمی فراوان صورت گرفته است؛ از قبیل مطالعات دقیق شیمیایی برگیاهان، کروماتوگرافی، امتحانات پرتوشناسی (رادیولوژیکی) ترسیم منحنی های مختلف و ذکر اعداد و ارقام و آمارها. همه ی اینها هر روز بیش از پیش استحکام اصول ومبانی طب سنتی را که به تجربه های دقیق متکی بوده است، تأیید می کند. اکنون که ما باکاملترین و دقیق ترین وسایل علمی خود کشف می کنیم که عقاید قدما، درباره ی مواد گوناگون استعمال و طرز به کار بردن گیاهان دارویی تا چه اندازه صحیح بوده است نمی توانیم از ابراز حیرت خودداری کنیم و غالباً نمی توانیم به گفته آنها مطلبی اضافه کنیم. باید تنها به این اکتفا کرد که بگوییم آنان در معتقدات خود برحق بوده اند و هر روزی که میگذرد بر ما بیش از پیش معلوم میشود که اطلاعات قدما در مورد گیاهان داروئی متضمن حقایقی بوده است که تصور آن در ذهن ما نمی گنجد. »
خلیج فارس ما را به یاد دشمن می اندازد دیدگاه ما فارس بودن یا عرب بودن نیست استراتژی تغییر یکی از استراتزهای دشمن در تسلط بر ممالک است این حوزه دشمنی را ما به برادران عرب نسبت نمی دهیم این حوزه مخصوص دولتمردان نامشروع و نامقبول است . دشمن باسواد تر از قبل شده اما نادانی اش هم بیشتر شده است چون پشت به خیر الماکرین حرکت می کند این وسط اراده ملتهاست که سرنوشت را تعیین میکند که این نادان باشد یا نباشد ؟ ما نه تنها در برابر تغییر های بچه گانه مثل تغییر نام خلیج فارس باید هوشیار باشیم بلکه در برابر دامنه تغییراتی که در طی قرون اخیر رخ داده بایست حساسیت بسیاری به خرج دهیم ببینید تغییر نام خلیج فارس را حتی برادران عرب هم فهمیدند که به حق نیست ما باید سرچشمه را هم دریابیم در همه عرصه ها , همان کسانی که در این سطح به دنبال تغییر هستند در عرصه فرهنگ , زبان ، طب ، تغییر ساعت رسمی کشورها , طب , تغذیه , عرفان , فلسفه و... به دنبال تغییر هستند تا به کام خود برسنددشمن نشان داده که در دشمنی کوتاه نمی آید . این عقل مختصری است که نفهمد مثلا دشمن در طب خیرخواه ماست یا در صنعت و کشاورزی .
از یک طرف باید به دنبال تعادل های اقتصادی بود که عدم تعادل درایستگاههای عرضه وتقاضا اتوبوس اقتصاد را واژگون میکند از طرف دیگر تعادل های اقتصادی بدون توجه به رشد اقتصادی دوام نخواهند داشت رشد اقتصادی ایجاد تعادل های اقتصادی بدون استفاده از ابزارهای وادارکننده است که با بهبود تولید وتوزیع مجدد ثروت حاصل میشود .رکود , تورم و عدالت اجتماعی سه فاکتور اساسی , در موضوع رشد وتعادل در اقتصاداسلامی است برای ارزیابی در اقتصاد نگاه منهای پول همیشه ملاک است چون پول در ارزیابیها بواسطه حضور تورم نشان دهنده واقعیت اقتصادی جامعه اقتصادی نیست بخاط همین در اقتصاد با وجود پول از مقایسه کالاها برای بررسی تغییرات استفاده میشود حالا سوال اساسی این است نکته کلیدی رشد اقتصادی ما چیست ؟ ببینید اشتباهی که ما در رابطه با موضوعات گوناگون داریم این است که رشد اقتصادی در اسلام به معنی افزایش صرف تولید ملی نیست . اقتصاد در اسلام به معنی میانه روی است . این میانه روی یعنی اینکه ما باید در حد متعادل از نیاز ها تولید را به پیش ببریم و تولیدی را توسعه دهیم که منابع کشور راتمام نکند و همه انرژی به ساخت ظاهری اجتماعی محدود نشود و به افراط نرود و ساخت باطنی اجتماع را هم گسترش دهد که محصول آن انسان است و جامعه انسانی است که متعادل و میانه روست .اینجا به تولید ناب میرسیم در تولید ناب منابع کشور حفظ میشود و جامعه انسانی تشکیل میگردد که اساس آن علم ناب است . در خصوص روش تولید علم در ایران و گسترش علم ناب مطلب بسیار است فقط در این قسمت اهمیت ان را بیان میکنم که یک خط علم ناب به خون دلها حاصل میشود که دانشمندان واقعی ان را میسازند و نتیجه آن را در گذشته در کتب خطی و امروز در خزائن علمی کشور ذخیره میکنند به کمک دانشمندانی که تولید کننده علم ناب اند شاید به این برسیم که سیره دانشمندان علمی کشور چون شیخ بهایی , خواجه نصیر الدین طوسی و ابن سینا ها را درکشور تکرار کنیم و حالا وقت آن است ودر آخر اینکه در این میان اگر تحریم در کشور ما نبود همین الان اوضاع اقتصادی ایران با ثبات ترپیش می رفت و در این ثبات به دلیل فراهم شدن شرایط تولید رشد اقتصادی هم بهتر می شد البته این تحریم فرصتی شده تا به تقویت استقلال اقتصاد خویش بپردازیم . تا حتی در شرایط بحرانی زیر پایمان محکم باشد .
هر چند می کوشم که از نام فرهاد مجیدی بگذرم اما گلهای او به پرسپولیس و آن احساسات شیرینی که از او به ما می رسد نمی گذارد چنین اتفاقی بیفتند وقتی همین الان هم به تیتر فرهاد مجیدی نگاه می کنی خوشحالی بعد از گهای او به پرسپولیس را زنده می بینی که خستگی هایت را در می آورد فرهاد مجیدی تو را از بی تفاوتی در این فوتبال هزار چهره خارج می کند او دلخوشی هواداران است ما مدال صداقت در عشق به استقلال را به او می دهیم و این مدال در ویترین قلب هواداران بایگانی می شود . فرهاد مجیدی نتیجه زحمات ناصر حجازی است فرهاد مجیدی حاصل زحمات یک عمر حضور هواداران استقلال است دیروز فرهاد دستانش را به سوی هواداران استقلال گرفت و چهار گل زده اش را تقدیم به هواداران استقلال کرد این چهار گل زده در کنار لطفی که در حالتهای شور انگیز دربی وجود دارد نمایش عشق واقعی و صادقانه فرهاد مجیدی به استقلال و هواداران استقلال است . در فوتبال هزاران گل زده می شود اما برخی گلها یگانه می مانند .
جدولی که مشاهده میکنید قسمتی از نثر کتاب فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه علامه حسن زاده آملی است که توسط نگارنده به جدول کشیده شده است سلطان بحث هایی که نوشته نشده در کتا ب فوق اشاره نشده لیکن در نوشته های آتی توسط نگارنده از مطالب ایشان اضافه می شود این حکمتها , درک معماری و طراحی انسان کامل است
پیامبر ----- سلطان بحث
1 فص آدمی وجوب خلیفه الله و انسان کامل
2 فص شیثی عطایا و منح و هبات
3 نوح
4 ادریس،
5 ابراهیم،
6 اسحاق
7 فص اسماعیلی خلود عذاب و اقسام جنت و نار و احوال نفوس در برازخ و قیامت
8 فص یعقوبی دین
9 هود
10 فص یوسفی نوم و خیال و تمثل و عالم مثال
11 فص هودی تنزیه و تشبیه یعنی حد و بیحدی
12 صالح
13 فص شعیبی قلب و تجدد امثال
14 لوط
15 فص عزیری قضا و قدر و سرالقدر و نبوت تشریعی و مقامی
16 عیسی
17 فص سلیمانی رحمت وجوبی و امتنانی
18 داود
19 فص یونسی حقیقت ذکر و مراتب آن و ادب انسانی
20 ایوب
21 یحیی
22 زکریا
23 فص الیاسی وهم و دعاء و اجابت
24 لقمان،
25 هارون
26 موسی
27 خالد
28 فص محمدی فردیت
اینقدر با شجاعت راه میرفت که ترسیدم بی عقلی یکنه ....ترس وجودش را فراگرفته بود واورا رها نمی کرد گویی دائم این ترس با اوبود ... آنقدر امیدوار وار بود که باور نمی کردیم به چیزی که نمی شود امید داشت اینقدر امیدوار بود ... آنقدر مایوس بود وناراحت فکر نمی کردم دیگه حالش خوب بشه ... وقتی از او پرسیدم حالت چه طور هست گفت خیلی احساس بزرگی و سبکی می کنم احساس میکنم همه چیز خوبه ... اما دیروز میگفت اینقدر ناراحتم وغمگین که احساس میکنم دنیا تنگ تر از این نمی تواند باشد ... دل دل می زد منتظر بود هرچی زودتر از در بیاد...وقتی دیدش شوری در او پیدا شد وصف ناشدنی .... اینفدر ناراحت بود سرش کلاه گذاشتند که از عصبانیت نمی شد باهاش حرف بزنی ... گهی بر طارم اعلی نشینم ... گهی تا زیر پای خود نبینم ...اگه عمر نوح هم باشه باز دل بچگی میکنه ... باید به اوگفت ... متذکر شد ... اینجا کارکردهای مراقبت و یاد خدار را در هدایت دل می توان دید .. می توان با معرفت از کنار این موج ها گذشت ... الهم نور قلبی بمعرفتک .. راستی من کیستم ...