وسوسه یکی از ابزارهای تبلیغاتی شیطان برای مقهور کردن انسان است .

وقتی خداوند مطلبی را بیان میکند با یک انسان عادی فرق می کند.

الذی یوسوس فی صدور الناس

اووعده میدهد وعده هایی که تاریکی میآورد وعده های اودروغ است ،وخداوند وعده می دهد وعده هایی که روشنایی می آورد و وعدهای اوصدق است.

اینجا تقصیر ازماست که وعده های دروغ را باور می کنیم.

باور انسان تمام امور است. گاهی شیطان به طور غیر مستقیم ظاهر می شود او امواج منفی را به انسان های سست می رساند و انسان های سست آن را می گیرند وپخش می کنند.وفضا را تیره می سازند .

وما در دریا اگر به طوفان رسیدیم واز همه قطع امید کنیم خدارا می خوانیم و وقتی مشکل برطرف شد باز خدارا فراموش می کنیم .

1-از وعده های شیطانی که طعم تطمیع وخوف وفقر دارد بپرهیزیم و از گامهای شیطان پیروی نکنیم.

2-یاد خدارا بیشتر کنیم

تا در مسیر تعادل باشیم.یاعلی

چون نامی برای این مطلب نیاقتم یاهورا که اشاره به ضمیر غایب می کند  آوردم ،که اشاره به مقام غیب الغیوبی حضرت حق هم دارد که همیشه آنجا پنهان است از فرط اینکه نهایت ندارد این مسمی هم به این اسم یاهو آمده است.

العلم هوالحجاب الاکبریاد آر

هوشیاران را عقل وعلم نمی گذارد ،مطلب این است که برای دسترسی به مشاهدات بایستی از عقل وهوش گذشت .

تا نسازدم عشقت از جنون بیابانی  نیست در سرم یارا عقل وهوش انسانی

جبرییل گفت اگر من از اینجا جلوتر روم بال و پرم می سوزد وجبرییل اشاره به مقام عقل آدمی دارد.

شراب بیخودی درکش زمانی       مگر از دست خویش یابی امانی

حضرت امام صادق علیه السلام   نفی مالکیت ،مدبر ندانستن خود وانجام بایدها ونبایدهای الهی راشرط رسیدن به عبودیت و عبودیت را شرط رسیدن به نوری می دانند که آن را خداوند بخواهد در قلب هرکس قرار می دهد و این نور علم است.

الهی این چه وادیی است که اگر بخواهم سرسوزنی نزدیک شوم فرسنگها دور می شوم.

وقتی به مطالعه تفکرات گوناگون سلوک می رسی از این نگران می شوی که در انتهای عمر خود با این نادانی انبوهی که داریم درخت عمر در آخر کار چه از آب در خواهد آمد.

گفت خود را که دیدم مملو از جهل وندانستن بود تنها یک چیز مرا آرام کرد که الا بدکرالله تطمئن القلوب همانی که مربی من است او میداند وکامل است لذا بسبب حضور او جهل من شیرین می شود که اوهست و کار را می سازد .حسن ظن تو همه ماجرا می شودو فال خوبی که میزنی و اعتمادی که به او می کنی .ولایظنوا بالله ظن السوء

اول او رامی شناسی و درآخر می فهمی که باید کار را بدو بسپاری که به بحث تسلیم و توکل ورضا و نیستی می رسی

آینه بشکست و رخ یار ماند         ای عجب این دل شد ودلدار ماند

در اندیشه توحید که بودم گفتم چه خوش است که نیازهای درون و بیرون را با اوحل کنی .

با اسمهای او .

در ارتباطات مهم خودشناسی است و به سبب آن در راه سهولت همدیگر قدم بر می داریم .

در هر دردی دوایی است وقتی که دوای درد خود را میابی دوا چه خوب می شود.

 در این وبلاگ عکس های گل را وارد کردم

1-جای گل در عزا و عروسی است حضورش در هر مکانی مناسب است

-فکر می کنم از زیبایی های گل فاصله گرفتیم

لقمان که اهل حکمت است می گوید اگر کسی به تو بدی کرد واگر به کسی خوبی کردی فراموش کن خدا ومرگ را فراموش مکن .

خرابات در اصطلاحات عرفانی کاربرد زیادی دارد جالب اینجا ست که آدرس آن از فراموشی می گذرد.

نشانی داده اندت از خرابات    که التوحید اسقاط الاضافات

در خصوص عبارت انتهای این بیت شیخ محمود شبستری ،علامه حسن زاده آملی می گویند: توحید آن است که غیر حق را فراموش کنی .

خراباتی شدن از خود رهایی است

خراباتی خراب اندر خراب است

پندار دیگران را بگذار و از اوهام طبیعت دور شو .
می گوید اهل دنیا خدا را فراموش کردند واهل آخرت دنیا راواهل الله غیر خدارا .اهل الله دنیا وآخرت را فراموش کردند.

صم، بکم ،عمی نه می شنوند نه می بینند ...

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند    کافر عشق بود گر نشود باده پرست

الهی ما را در حضور بمیران.

یا ایتهالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه وادخلی فی عبادی وادخلی جنتی .

وادخلی جنتی خود داستان دیگر دارد.

صدایی غیبی که خبر تازه دارد.

بارها گفته ام و بار دگر می گویم    که من دل شده این ره نه به خود می پویم

در پس آینه طوطی صفتی بنهاشته اند     که هر آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم .

هاتفی از گوشه میخانه دوش     گفت ببخشند گنه ات می بنوش

این خرد خام به میخانه بر           تا می لعل آوردش خون به جوش

اینکه به ندای درونی بخواهی ره بپیمایی بایست تشخیص بین هوای نفس و صدای دل بدانی که اگر این نمی دانی از اهل ذکر بایست آن را جویا شوی .فاسئلوا اهل الذکر

در شب گذشته که زندگی آقا سید علی قاضی را  مطالعه  نمودم .چند مطلب لطیف را ملاحظه کردم.

1-سید قصد اقامت دایم در نجف نموده و خود را میهمان آقا خوانده هر چند از 3روز این میهمانی فراتر رود .

2-سید به توحید ،زیارت عاشورا وتوصیه به نیکی کردن به وفا کار و جفا کاربه شما (منهای مواردی که خداوند نهی کرده )رادر وصیت خود اشاره نموده .

سید کوه توحید است و این توحید چه عظمت وصلابتی دارد وخداوند جز مشرکان را می بخشد.

همیشه قسمتی از موفقیتهای زندگی از دعا کردن ناشی می شود.

وظیفه ما به قول حافظ دعا کردن است وبس در پی شدن یا نشدن نباش اما دعا کردن سهمی از قضا برای ما ست که قابلیت تغییر را دارد .

لذا نبایست این سهم را نادیده بگیریم .

موضوع مربوط به دعا و قضا وقدر از موضوعات پیچیده است .

توبندگی چو گدایان به شرط مزد مکن       که خواجه خود صفت بنده پروری داند

   وممکن است دعا کردن در جایی که شما در مراتب بالای طهارت به سر می برید خود نوعی حجاب شود. که مربوط به اهل سلوک است.

ممکن است که شما هیج دعایی نکنید اما خواسته های شما اجابت گردد. لذا خواسته خداوند محقق می شود بی آنکه ما دعایی کرده باشیم .ضمن اینکه دعا کردن بی فایده نیست وحتما پاسخ خواهد داشت حتی اگر مغایر با خواست خداوند باشد .

اما خداوند اگر این دعابا خواستش وحکمتش  مغایرت داشته باشد در وقتی دیگر وبه صورتی دیگر آن را مستجاب می کند. موضوعی که هست این است که ما صلاح خود را همیشه نمی توانیم درست تشخیص دهیم .

وبایست نسبت به خداوند حسن ظن داشت .

ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا وترحمنا لنکونن من الخاسرین

واگر خواهان آن هستیم که وضعیتمان بهتر شود بایست شکر و کردار بایسته را بدان بیفزاییم .

لاحول ولا قوه الا بالله انشاالله روزی درک وقلب ما باشد.اینجا مطالبی وجود دارد که رسیدن به آن از هرآنچه گویی خوش تر است.

تغافل یعنی ندید گرفتن، ممکن است خیلی وقتها ما احساس کنیم که یک ریال هم نبایست ضرر کنیم اما هر کسی با یست به اندازه ای ضررکند .

در تجارت در سلوک ودر خانواده تا به موفقیت های مهم برسد.

لذا سخت گیری بسیار در این زمینه موجب می شود بیشتر ضرر کنیم .این ضرر به معنی مادی یعنی سود وزیان وبه معنی معنوی یعنی به هم خوردن تعادل روحی مثلا همکار شما فلان موضوع اخلاقی را رعایت نمی کند وشما به خاطر آن عصبانی می شوید .ندید گرفتن کمک روحی زیای به شما می کند.

و شکست را بایست پذیرفت ودر دل آنچه ما را می ترساند بایست رفت.

نبایست بگذاریم این ضرر های کوچک اما متعدد ما را از موفقیت های اصلی زندگی مان باز دارد.

آسان گیر کارها برخود کز روی طبع          سخت می گیرد جهان بر  مردمان سخات کوش 

همه اینها برای رسیدن به دریاست در مسیر نبایست چیزهای کوچک  مزاحم ما شود. 

در باب فکر چند مطلب بگویم .فکر خود از حرکت نفس شکل می گیردکه ماهیت مادی دارد وزیادش جان را خسته می کند وکم اش نیروی نفس را می کاهدو می تواند در هنکام تامل  از سوی خداوند به انسان الهام شود که نفس دری به سوی غیب دارد .

آنچه دیگران بدان میرسنددر سایه تدریج است جان آدمی یک شبه نمی پزدمهم این است که در بلند مدت دفتر جان را به باطل نقش ندهیم .

عقل را نبایست بر عقیده خاصی مقید کرد و آن را چون زانوی شتر ببندیم داستان وحقایق فراتر از عقول اند واین مقید نبودن به نتایج مقام طهارت عقل است.

عقل می تواند نور بگیرد .

و مایتبع اکثرهم الا ظن و گمان آدمی را از حق بی نیاز نمی کند .

شاید بدانید که خوابیدن فقط برای خستگی گرفتن واستراحت کردن 
نیست بر آدمی موقعی می گذرد که لایشعرون می شود شاید دیده باشید عده ای عمر به صواب نمی گذرانند وخود نمی دانند .این را در ارتباط با دیگران پی می بریم، اما اینکه شتر پشت خود را نمی بینددرست است  این شتر اگر مروری بر خوابش داشته باشد می فهمد که به صواب کار می کند یا خیر

 خواب شیرین محصول عملکرد شایسته آدمی است خواب ناگوار می گوید خود را اصلاح کن خواب برادر مرگ هم هست بنابراین مرگ شیرین هم محصول عملکرد شایسته آدمی است اما در مشاهده سختی در مرگ مانند مشاهده سختی در خواب به ما فرصت می دهند اصلاحاتی در خود ایجاد کنیم .

خواب تعبیر می شود و آن تعبیر رخ می دهد یک نمایشی در خواب می بینیم و آن نمایش تعبیر می شودآن نمایش از کجا آمده؟
همه کلام در آدمی است و در او اسرار هاست واز عجایب خلقت این است که انسان ترکیبی ازنوع ماده ومجرد است چگونه این مجرد با این ماده ترکیب شده اند؟که این اسرار را را در آن نهفته اند.

کوتاه کلام این که سلامت روحی شما با نوع خواب و اشتهای خوردن معاینه می شود.