با توجه به سوالاتی که دوستان بنده در خصوص ولایت فقیه از اینجانب داشتند در اجابت آن در بیان دیدگاه ها مطلب این قسمت را به موضوع ولایت فقیه اختصاص می دهم .کلمه ولایت از ولی مشتق می شود که بر خلاف نبی این اسم از اسماء الهیه مشتق می شود و چون اسماءالهی دائمی است لذا ولی اصله قائم ونسله دائم است . این ولی خدا حجت الله است و حجج الهی حجب الهی اند برای مادون از خود به سبب سعه وجودی که دار ند و اتصالی که با حضرت حق دارند که الهی هب لی کمال الانقطاع الیه ... در عصر حاضر این ولی خدا در غیبت به سرمی برند که قائم آل عجل الله تعالی فرجه الشریف است که خود غیبت از الطاف الهیه برای امت است لیکن با وجود عدم دسترسی مستقیم به ایشان امت در غیبت از فیوضات محروم نیستند و ایشان بر امت نظر کریمانه دارند و به واسطه اوتاد , ابدال ، صلحا و.. که از یاران هستند نیز امدادهای غیبی افاضه می شود که در تاریخ جنگ تحمیلی توصیف آن از سوی رزمندگان در نقاط بحرانی توصیف گردیده است با توجه به احادیث معتبر که از طرف امام معصوم امام زمان نقل شده و دلایل عقلی امت می بایست به فقیه جامع الشرایط که از جمله آن فقاهت , عدالت و... است رجوع کند شرط حفظ جامعه در وحدت است و این وحدت باید حول محوری باشد تا وحدت معنا داشته باشد و این محور باید حق باشد گاهی ما ادعای وحدت داریم اما محور آن حق نیست و یا حول محوری نیست لذا مشروعیتی که ولابت فقیه طبق عقل ونقل دارد به عنوان محور حق باید مورد توجه باشد تا جامعه دربرابر دشمنان داخلی و خارجی مصون باشد و راز پشتیبا ن ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد همین است و تجربه تاریخی نشان داد عدم این پشتیبانی از ولایت بعد رسول الله سبب تضعیف جامعه اسلامی شد و نکته مهم دیگری که وجود دارد عنایت خداوند در تحقق ولایت فقیه به ملت ما همزمان با اوج گیری شدید یکی از دشمنان اصلی اسلام یعنی رژیم صهیونیستی است . دشمنی که در دشمنی خود کوناهی نمی کند و هرچه بتواند در بعد سخت و نرم از طب گرفته تا صنعت , مرز , درخت و... در آسیب رسانی فعال است . حضرت آیت الله امام خامنه ای با توجه به تاییداتی که در طول تاریخ انقلاب از سوی نهادهای قانونی و حکومتی و مردم داشته اند از سوی عرفای بزرگ نیز از جمله حسن حسن زاده آملی درمقدمه کتاب انسان در عرف عرفان که تقدیم به ایشان شده  وآیت الله فاطمی نیا و... مورد تایید واطاعت اند خداوند ایشان را حفظ نماید فالله خیر حافظ و هو الرحم الراحمین

درقزوین در محله امامزاده علی قزوین در سال 1358دریک خانواده مذهبی متولد شدم , پس از پایان تحصیلات در مقطع راهنمایی حدودا در سال 1371 در آزمون حوزه های علمیه قم شرکت کردم و با وجود پذیرش و قبولی لیکن به دلیل محدودیت موجود نتوانستم به تحصیل در این زمینه ادامه دهم ولی مطالعات خود رادر زمینه علوم دینی دنبال کردم به خصوص با مطالعه کتب بزرگانی چون عین القضات همدانی , مرحوم دولابی و علامه حسن زاده آملی نمی ازاین یم بهره مند شدم واین جریان تاکنون ادامه دارد درسال 1376 از دبیرستان پاسداران دررشته علوم تجربی   مدرک دیپلم را دریافت نمودم در سال 1377دردانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)در رشته حسابداری در مقطع کارشناسی پذیرفته شدم در سال 1378 در دادگستری قزوین در واحد معاونت اداری و مالی مشغول به کارشدم و در زمان انجام خدمتم در دادگستری استان قزوین موفق به دیافت لوح تقدیر از رئیس کل دادگستری استان بابت همکاری بامعاونت آموزش و تحقیقات دادگستری استان شدم  در سال 1379 درتاسیس مجمع الحافظین  قران کریم در قزوین مشارکت داشتم و از مشتریان این محفل نورانی بودم و موفق به حفظ 2 جزء قران کریم در آن محفل شدم  درسال 1382 در شوراهای حل اختلاف استان قزوین به عنوان نیروی امریه سرباز در امور اداری وراه اندازی شوراها به عنوان نیروی ستادی همکاری نمودم در سال 1384 با پذیرفته شدن درآزمون استخدامی دیوان محاسبات کشور به تهران آمدم و مشغول به کار شدم که تاکنون ادامه دارد و اکنون به عنوان حسابرس ارشد دیوان محاسبات کشوربه عنوان بازوی نظارتی مجلس شورای اسلامی درخدمت نظام جمهوری اسلامی انجام وظیفه می کنم در سال 1386 نیز در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت تحول در تهران دانشگاه پیام نور پذیرفته شدم از همین سال نیز فعالیت های رسانه ای خود را در وبلاگ اندیشه های من با موضوعات طبی , اخلاقی , اجتماعی , دینی , حسابرسی و ... تا کنون ادامه دادم ونوشته ولایت فقیه آن به عنوان نوشته برگزیده مجله الکترونیکی پارسی بلاگ انتخاب شد .طب سنتی را با توجه به مطالعاتی که داشتم به خصوص کتاب قانونچه در طب و کتاب شرح مراتب طهارت استاد صمدی آملی تا کنون به طور عملی و تئوری ادامه دادم  ودارای تالیفاتی علمی در زمینه مدیریت مشارکتی و برنامه ریزی راهبردی و آسیب شناسی (در حال تدوین )می باشمد و هم اکنون مدرس دانشگاه می باشم با توجه به تجربیاتی که در حوزه های مختلف داشتم از قوانین حقوقی , اطلاعات اقتصادی , حسابرسی (درانواع آن)و مالی بهره مندم و با ساختارهای آن آشنا میباشم 

بحران های کارگری آزاردهنده در استان قزوین که طی چندین سال گذشته در استان مطرح شده است دارای یک نکته مهم است اینکه از مجموعه ای از مسائل بوجود آمده است که به آن اصطلاحامی گویند مشکل , که با مساله تفاوت دارد چون مشکل از چندین مساله بوجود     می آید ودر کوتاه مدت به طور کامل رفع نمی شود مانند ترافیک تهران , ودر موضوعات گوناگون قابل بررسی است که عبارتند از 

 1- بحث هدفگذاری ها : در این موضوع ما با سیاست های راهبردی و اهداف بلند مدت روبرو هستیم که با بررسی نقاط قوت , ضعف , تهدید , فرصت و بررسی ارزشها , محیط خارجی وداخلی و... شکل میگیرد واینجاست که درک از واقعیت ها بسیار مهم جلوه می کند در اینجا سوالات اساسی وجود دارد که تا پاسخ مناسب برای آنها پیدا نکنیم دیوار ماکج بالا خواهد رفت .موضوعاتی راهبردی و اهداف استراتژیک درآینده اشکالات خود را نشان می دهند لذا امروز می بایست مورد آسیب شناسی قرارگیرند تا مورد اصلاح و بازبینی قرار گیرند به عنوان نمونه یک سوال اساسی این است که چه اندازه استان باید در صنعت رشد کند تا با موقعیت استان تناسب داشته باشد ؟ این موضوع توسعه متوازن در استان است  استانی که دارای مزیت های زیاد اقتصادی در بخش های خدمات , کشاورزی , گردشگری و... می باشد سهم صنعت در توسعه و تامین اشتغال در استان چه اندازه باید باشد؟با توجه به ظرفیت های بسیاری که در استان در زمینه خدمات وجود دارد به ویژه که به هر مناسبتی حجم بسیار زیادی از هموطنان ما از کنار استان عبور می کنند و خود استان در زمینه ارائه خدمات به همشهریان قزوینی دارای ظرفیت های خالی بسیار است بخش خدمات در استان نسبت به صنعت به چه میزان توجهی نیاز دارد ؟ آیا بخش خدمات در برابر بیکاری و اشتغال می توانند بازدهی بالاتر داشته باشد ؟آیا بخش کشاورزی و خدمات می توانند آسیب و تهدید کمتری برای استان داشته باشند ؟آیا رشد بیش از حد صنعت ازنظر کمی ونه کیفی ضرورت استان می باشد ؟ تا درمجموع با احوالات استان سازگاری داشته باشد .مجموعه این سوالات و سوالات دیگر در اسناد راهبردی استان به صورت استراتژیک مطرح وبرنامه های آن ارائه میشود و سوالات دیگری که در دلایل ایجاد بحران بیکاری در موضوع راهبردی در بخش صنعت مطرح است .بنابراین قسمتی از مشکل ناشی ازمباحث استراتژیک است.

2- بحث برنامه ریزی عملیاتی 

 3- بحث بودجه 

 4- موضوع نظارت بر عملکرد بخش دولتی وخصوصی 

 5- جایگاه سیاستهای حمایتی وغیر حمایتی دولت 

 هر کدام از این موضوعات و بحث های تکمیلی در یادداشت های بعدی عنوان می شود .

• با حمد وسپاس الهی ثبت نام اینجانب عباس صحرانورد در انتخابات مجلس نهم استان قزوین قطعی شد در یادداشت های بعدی مطالب مربوط به این خبر را اعلام خواهم نمود .پیگیری مطالبات مردمی و ارتقا منافع  استانی در جهت سازگاری با منافع  ملی و برقراری تناسب بین متغیر های موجود در سیستم ملی و استانی  از جمله اهدافی می باشد که در دستور کار خوددارم امیدوارم به عنوان کاندیدای نسل سوم که با مشکلات و مسایل نسل فعلی ارتباط بیشتری دارد  بتوانیم راهکارهای برون رفت را با آسیب شناسی کشف و اجرایی نماییم

امروز ما به پرورش طبیبانی نیاز داریم که شرایط ذیل را داشته باشند :

1- طبیبی که دیدگاه سیستمی نسبت به ابعاد روحانی وجسمانی انسان داشته باشد امروزه تجزیه علوم به بهانه تخصص گرایی صورت میگیرد لذا کسی که عالم به ابعاد جسمانی می شود از ابعاد روحانی انسان غافل می ماند و کسی که عالم به ابعاد  روحانی است سراغ ابعاد جسمانی نمی رود . تازه کسی که عالم به ابعاد جسمانی است به علم و مکتب خاص قناعت می کند و سراغ علوم ومکتب دیگر نمی رود تا شکار احسن داشته باشد .ودلیل عدم رجوع به مکاتب دیگر را برخی بی نیازی به این کار می دانند که اشتباه است .

2- طبیبی که تمامی مسایل طبی اسلامی را بداند ؛ قران کریم درخصوص مسایل طبی اشارات و لطایف بسیاری دارد که از دید ما مغفول مانده وهمچنین احادیث

3- طبیب امروز نیاز به شامه ای دارد که بوی انحرافات وارد شده به حوزه خود را تشحیص دهد وآنها را کشف کند وهمیشه این دید را داشته باشد که شیطنت های استعمار را در خصوص طب وتغذیه خنثی کند .

4- این طبیب نیاز به ساختار وتشکیلات سازمانی دارد که باکارکردهای اشاره شده طراحی شده باشد لذا نیاز به اصلاحات ساختاری و تحول در وزارت بهداشت جهت پذیزش و تربیت اینگونه طبیبان مشاهده می شود

5- طبیبی که دنباله رو صرف تحقیقات غربی نباشد .

6- طبیبی که گذر زمان ادراک اورا نسبت به آنچه علمای علامه شیعه نسبت به طب ناب داشته اند دور نکرده باشد

7- طبیبی که  دشمنی دشمن را در طب وتغذیه بداند . 

کار از خودشناسی شروع می شود . وقتی از خودشناسی شروع کردی می فهمی چرا باید طب سنتی را بلد بود، یا اینکه چرا باید از سایر علوم آگاهی یافت . خودشناسی وقتی حاصل گشت مشاهده میگردد که انسان یک موجودیست که دارای طورهای گوناگون است .(وقد خلقکم اطوارا) ودارای قوای گوناگون ظاهری و باطنی است که تحت نظر یک فرماندهی واحد است . راز موفقیت در تمام این مراتب وجودی از ابعاد عنصری وجود تا ابعاد روحانی آن برقراری اعتدال و به معنای دیگر طهارت است به طوریکه نقص درطهارت بعد عنصری در طهارت بعد روحانی موثر است . لذا طب سنتی مامور ایجاد تعادل و طهارت در قوای عنصری است . مشکل مخالفت با این طب ریشه در مشکل خودشناسی و در بعضی موارد دشمنی دارد همان چیزی که رهبر انقلاب به توجه به عدم غفلت از آن توصیه میفرمایند . لازم به ذکر است بزرگان ما در در دوره های گوناگون استاد و عالم به این طب بوده اند . ودر ادامه بایست گفت به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد .

برای موفقیت در زندگی دو کار مهم داریم 1- از سرچشمه آب بخوریم 2- دور مان را شلوغ نکنیم 

آب خوردن از سرچشمه مستلزم حرکت است که خداوند کسی که قصد این کار را داشته باشد راه هایش را نشان می دهد. شلوغ نکردن اطراف قوت قلب را موجب می شود و قوت قلب کار را پیش می برد در این میان وقتی آرامش را دیدی و با آن مدتی بودی قول بالا بیا را باش و  جهانی تازه تر کن .در مسیر زندگی سکوت بر سخن گفتن برتری دارد ومجادله نکردن با نادان عین عقل است ایمان وباور ما بر درستی و دوستی اهل بیت است که تا ابد حتی امروز در همه عرصه های زندگی از نمک خوردن تا دعا کردن وفهم محتاج ایشانیم صلوات .حیف است اگر در کلیه امور چه حکمت و چه طب این خیر کثیر را غافل باشیم حتی شما که فکر می کنید اینکاره اید کلی عقب هستید اما نمی دانید والا نشان بودن در وادی  افزایش عقل، دنیا را مقدمه ابد دانستن وابدی کارکردن و عشق به معنی حقیقت آن است که اگر نداری  بایست دست از توقف برداری .

ضرورت در یافتن اعتدال است که به فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم ما امت وسط هستیم .

1- ضرورت یافتن اعتدال مربوط به مزاج که این اعتدال به معنای عدل است ونه توازن یعنی هر قسمت بدن بایستی اعتدال مخصوص به خود را داشته باشد و اعتدال مزاج منجر به صحت و صعود روح می شود .

2- ضرورت دوم معرفت خویشتن (تکوین)است و در صورت عدم موفقیت کامل در این معرفت انجام امور شرعی است که شریعت ریشه در تکوین دارد .معرفت خویشتن مقدم بر معرفت خداست . ومن عرف نفسه فقد عرف ربه.

3- ضرورت سوم رسیدن به اصل و رهایی از بدل ها ست . 

4- ضرورت چهارم انتخاب رفیق و استاد در راه است .

5- ضرورت بعد حرکت است که در هیچ مرحله ای توقف جایز نیست .

6- ضرورت شناخت نظام آفرینش و قرآن