در راه سلوک سالکانی وجود دارند که عمر خود را ضایع می کنند .مثلا یکی در خیال 20سال توقف می کند وبا آن می سازد یکی در راه مزاجش اجازه به او نمی دهد و خلاصه در تصفیه دل باز می ماند .لذا دانش نظری سلوک کمک راه سالک است و اینکه خویشتن را تفویض به حق کن که بهتر از او نمی یابی یکی از بیماریهایی که در سلوک بعضی بدان مبتلا می شوند مالیخولیاست .
روزی مرغان همه جمع آمدند تا برای خودپادشاهی برگزینند اما نمی دانستند که چه کسی لایق این پادشاهی است به خاطر همین تلاش آنان برای یافتن پادشاه بی ثمر می ماند تا این که روزی هدهد آمد و به آنها گفت که من پادشاهی را می شناسم که از همه برتر و بهتر است پادشاهی که نامش سیمرغ است اما برای رسیدن به این پادشاه باید راه طولانی را طی کنید
مرغان پس از مدتی صحبت با هدهد پذیرفتند و گفتند :
اینک برای طی کردن این راه باید برای خود رهبری برگزینیم تا ما را در این راه طولانی همراهی و راهنمایی کند
پس برای انتخاب رهبر قرعه کشی کردند
قرعه به نام هدهد افتاد بنابراین جمیع مرغان پذیرفتند که با رهبری هد هد راه را برای رسیدن به سیمرغ (پادشاه اصلی ) آغاز کنند قسمتی از داستان عطار آمد تا موضوع را بیشتر روشن کند باقی آن را خود دنبال کنید
ره عشق است و نیش ونوش دارد هزاران گردنه در پیش دارد کجا ره می برد در بزم خوبان هر آنکو نفس بد اندیش دارد
لذا از شریعه الهی تعداد اندکی می توانند میل کنند نوش جان شان باد.