از کجا آن را کسب بکنیم که اگر نکنیم راه دشوار میشود.مگراین اهل دنیا می گذارند که به راحتی عاشق باشی و اگر هم عاشق باشیم چگونه بار عشق رابکشیم
می خور که گر نیک بنگری حافظ شیخ ومفتی ومحتسب همه تزویر می کنند
محبت دوران کودکی عشق است در محبت خودت ومحبت (میم با ضم)را در کنار هم داری . عاشقی بی خودی و بی راهی است در عشق او باید چون او شوی لذا بایست بی سوشوی
خداونددر سمت وسو نمی گنجدافسوس می خوریم که دوریم و نمیدانیم اما عشق تو نهال حیرت آمد که الهی حیرت مرا در خود روز به روز بیشتر کن که می رسی به حیرانی .
حیران روی ساقی ام دارم هوای عاشقی ای ساقی ما منتظریم شاید یک عده ندانند که در نظام آفرینش بین عاقل ومعقول اتحاد برقرار می شود .گفت بین من و او زمانی است که در آن نه ملک مقربی است و نه .......