در زندگی تغییر یکی از سهم های زندگی است . این کارخانه ای ست که تغییر می کند
این تغییرات می تواند مطابق با احوالات باشد می تواند نباشد اگر نباشد موجب تغییر در تعادل می شود و بایست چند کار را انجام داد.
1-نبایست برای سامان بخشیدن به احوال با عجله اقدام خاصی انجام داد2-بایست دور اندیشی نمود3-بایست صبوری پیشه کرد وشکیبایی نمود4-باست به مرور جایگزین های مناسب انتخاب تمود
4-از گذشته بایست پند گرفت 5-اگر چیزی از دست رفت اندوه نبایست خورد و چیزی حاصل شد نبایست به سرور افتادکه این وسط ثابت بودن را تمرین می کنی و اینکه نور را می یابی تا تو را بسازد6-با سرگرم کردن خود را از سرگردانی رها بخش
اگر توحید صمدی را بدانی و دارا باشی بی نیاز می شوی و داستان برای تو اول وآخرش یکی می شود که هو الاول وآخر والظاهر
کسانی که رفتند نرفتند پندار ما این است که شهدا رفته اند .ما مانده ایم ولی این ما هستیم زمان ما را با خود برده است
پس ماجرا بیرون کردنی نیست این پندار ما است که حکم اخراج صادر می کند و تا او را به دوستی نگیری از این غربت رهایی نمی یابی پس به هرکجا که می نگری او راببین