در امور دنیوی وقتی به یک موضوع توجه می کنی اون موضوع برات بزرگ می شه وقتی توجه ات را برمی داری کوچک و کوچک و کوچک تر میشه ... گاهی وقتها با خودتی .... گاهی هم حضور دیگران تو را از خودت غافل میکند و خودت را فراموش میکنی ... هیچ موضوعی در زندگی مهم تر از خود زندگی کردن نیست زندگی یعنی حیات .... یعنی زنده بودن به نفس های مقدس .... وقتی در کنار هم هستیم به قولی احساس یگانگی کنیم و وقتی از هم دور شدیم ...... آیا ما می توانیم در برابر اطرافیانمان ...به یک تعادل برسیم ..نه تکامل
تعادلی که در آن بتوانیم سلامتی تن و روح را کسب کنیم ودرآن رشد در کمالات داشته باشیم
عدم توجه به این موضوع بزرگان اجتماعی را تا مردم عادی تهدید می کند به طوریکه به جای اصلاح جهت حیات می جنگیم ..... کتاب معراج السعاده جناب نراقی به خوبی به پیچیدگی های احوالات درونی انسان پرداخته
در انتخاب همسر آیات قرانی پاکان را دربرابر پاکان قرار میدهد و...
چه همسرانی که هنوز به شناخت از همدیگر نرسیده اندبعد یک عمر زندگی ...یا زمینه شناخت را برای همدیگر فراهم نمی کنند
شما یک زمانی تنها هستی و در این تنهایی تصمیم گیرنده میل شماست که بخواهید لحظات خود را بسازید اما در ازدواج یا با هم بودن به هر سبکی شما باید از یک سری رفتارها که ناهمسو یا هم جهت با امیال درونی شماست همراه شوید .
طول مسیر زندگی با اطرافیان موجب همگرایی یا واگرایی می شود . فاین تذهبون
حرف دراین است بعضی وقتها ما دوانسان پاک را می بینیم که با هم زندگی می کنند اما آن تعادل لازم در ارتباطشان نیست به عبارتی بده بستان ادراکی به اندازه لازم در میان شان نیست ... یعنی ما نمی توانیم به اندازه ایجاد تعادل از ارتباط باهم راضی باشیم ....دلیل بزرگ این موضوع ضعف ارتباط ما باخداست که این نیرو ی یگانه ما را موفق می کند.... و وجود این نیرو به عنوان یک راه انداز در ما اثر میکند ... دلیل بعدی غفلت ماست و ندیدن ما به اندازه ای که باید باشد در ارتباط .... ما خیلی کم خودمان را به جای دیگران قرار می دهیم ... به ندرت ... یک بار خودت را به جای دیگری قرار بده ببین چه میکند تا به کلام مولا برسی که هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند ... یک وقت در خواب خودت نمانی