مسعود کیمیایی کارگردان ونویسنده قدیمی سینمای ایران است .
این کارگردان روحیات فرهنگی خود را حفظ نموده که در آن رگه های مذهب و واقع گرایی مشاهده می شود .
وی به نوعی قصد دارد گوشه هایی از تاریخ اجتماعی وسیاسی ایران را در آثارش به نمایش بگذارد در کنار آن علایق روحی خود را هم باز گو می کند.کیمیایی قلبی دارد که نوع آن در جامعه کمتر مشاهده می شود .قلب در انسان وظیفه کسب وصدور معرفت را دارد .وامروزه در جامعه ای که روبه صنعتی شدن ومنفعت طلبی می رودکمتر این مسایل برایش اهمیت دارد.عباراتی چون وفاداری ،رفاقت وانس به خاطر باهم بودن و....
کم نظیری وی موضوع قابل تاملی است که با خط فکر ادامه می دهد.
و اماکیمیایی در اعتقادات خویش نسبت به عین القضات مورد انتقاداتی می باشدکه در همین زمینه فیلم نوشت دارد.
انتقاد در این است که عین القضات شخصیتی است که فیلم نوشت کیمیایی اورااز شخصیتش برای خواننده فاصله انداخته است .
عین القضات شخصیتی است که بزرگانی چون علامه حسن زاده آملی در آثار خود از اثرش بهره می برند.
عین القضات همدانی عاشقی سوخته است که در سن 33سالگی چون پیران کامل سخن می گوید ودر راه به شهادت می رسد او عالمی است دیگر .
امیدوارم که رستگاری پایان کار کیمیایی باشد.