سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 43
کل بازدید : 487803
کل یادداشتها ها : 183
خبر مایه


< 1 2

از علیّ آموز اخلاص‌ عمل‌ شیر حقّ را دان‌ منزّه‌ از دغل‌
در غزا بر پهلوانی‌ دست‌ یافت‌ زود شمشیری‌ بر آورد و شتافت‌
او خدو انداخت‌ بر روی‌ علیّ افتخار هر نبیّ و هر ولیّ
او خدو انداخت‌ بر روئی‌ که‌ ماه‌ سجده‌ آرد پیش‌ او در سجده‌ گاه‌
در زمان‌ انداخت‌ شمشیر آن‌ علی ‌ کرد او اندر غزایش‌ کاهلی‌
گشت‌ حیران‌ آن‌ مبارز زین‌ عمل ‌ از نمودن‌ عفو و رحم‌ بی‌ محل‌
گفت‌ بر من‌ تیغ‌ تیز افراشتی ‌ از چه‌ افکندی‌ مرا بگذاشتی‌
آن‌ چه‌ دیدی‌ بهتر از پیکار من‌ تا شدی‌ تو سست‌ در اشکار من‌
آن‌چه‌ دیدی‌ که چنین‌خشمت‌ نشست ‌ تا چنین‌ برقی‌ نمود و باز جست‌
آن‌ چه‌ دیدی‌ که‌ مرا ز آن‌ عکس‌ دید در دل‌ و جان‌ شعله‌ای‌ آمد پدید
آن‌ چه‌ دیدی‌ بهتر از کون‌ و مکان‌ که‌ به‌ از جان‌ بود و بخشیدیم‌ جان‌
در شجاعت‌ شیر ربّانیستی‌ در مروّت‌ خود که‌ داند کیستی‌
در مروّت‌ ابر موسائی‌ به‌ تیه‌ کامد از وی‌ خوان‌ و نان‌ بی‌ شبیه‌
...
ای‌ علی‌ که‌ جمله‌ عقل‌ و دیده‌ای‌ شمّه‌ای‌ واگو از آن‌ چه‌ دیده‌ای‌
تیغ‌ حلمت‌ جان‌ ما را چاک‌ کرد آب‌ علمت‌ خاک‌ ما را پاک‌ کرد
بازگو دانم‌ که‌ این‌ اسرار هوست ‌ زانکه‌ بی‌شمشیر کشتن‌ کار اوست‌
صانع‌ بی‌ آلت‌ و بی‌ جارحه‌ واهب‌ این‌ هدیه‌ها بی‌ رابحه‌
صد هزاران‌ می‌چشاند روح‌ را که‌ خبر نبود دل‌ مجروح‌ را
صد هزاران‌ روح‌ بخشد هوش‌ را که‌ خبر نبود دو چشم‌ و گوش‌ را
....
باز گو ای‌ باز عرش‌ خوش‌ شکار تا چه‌ دیدی‌ این‌ زمان‌ از کردگار
چشم‌ تو ادراک‌ غیب‌ آموخته‌ چشمهای‌ حاضران‌ بر دوخته‌
آن‌ یکی‌ ماهی‌ همی‌ بیند عیان ‌ و آن‌ یکی‌ تاریک‌ می‌بیند جهان‌
و آن‌ یکی‌ سه‌ ماه‌ می‌بیند بهم‌ این‌ سه‌ کس‌ بنشسته‌ یک‌ موضع‌ نَعَم‌
چشم‌ هر سه‌ باز و چشم‌ هر سه‌ تیز در تو آمیزان‌ و از من‌ در گریز
سحر عین‌ است‌ این عجب‌ لطف‌ خفی‌ است‌ بر تو نقش‌ گرگ‌ و بر من‌ یوسفی‌ است‌
عالم‌ ار هجده‌ هزار است‌ و فزون‌ هر نظر را نیست‌ این‌ هجده‌ زبون‌
....
راز بگشا ای‌ علیّ مرتضی‌ ای‌ پس‌ از سوءُ القَضا حُسْنُ القَضا
یا تو واگو آنچه‌ عقلت‌ یافته‌ است ‌ یا بگویم‌ آنچه‌ بر من‌ تافته‌ است‌
از تو بر من‌ تافت‌ چون‌ داری‌ نهان ‌ می‌فشانی‌ نور چون‌ مه‌ بی‌زبان‌
لیک‌ اگر در گفت‌ آید قرص‌ ماه‌ شبروان‌ را زودتر آرد به‌ راه‌
از غلط‌ ایمن‌ شوند و از ذهول‌ بانگ‌ مه‌ غالب‌ شود بر بانگ‌ غول‌
ماه‌ بی‌گفتن‌ چو باشد رهنما چون‌ بگوید شد ضیا اندر ضیا
چون‌ تو بابی‌ آن‌ مدینة‌ علم‌ را چون‌ شعاعی‌ آفتاب‌ حلم‌ را
باز باش‌ ای‌ باب‌ بر جویای‌ باب ‌ تا رسند از تو قُشور اندر لُباب‌
باز باش‌ ای‌ باب‌ رحمت‌ تا ابد بارگاه‌ ما لَهُ کُفْوًا أحَدْ
شاعر : مولوی ( جلال الدین بلخی - رومی )


  

اگر مستی می خواهید در ساقی کوثر بجویید.

اگرمعنی اخلاص را می خواهید به داستان مبارزه علی وعمربن         عبدود رجوع کنید

اگرصفا می خواهید به ایوان نجف مراجعه کنید.

مرد اگر می خواهید ببینید به شبی روید که علی در بستر پیامبر خوابید.

بلاعت وفصاحت می خواهید به کلام علی بنگرید.

تا حال اگر عدالت راندیدید به حکومت 5ساله علی بنگرید.

اگر به توجه علی در نمازش می خواهید پی ببرید از تیری بپرسید که در نماز از پای مبارکش بیرون کشیدند.

اگر مناجات ناب می خواهی به علی رجوع کنید .

اگر اسرار الهی می خواهی با علی است .

اگر درک وفهم ومعرفت می خواهی در سفره خوراک علی بنگر که چه می خورد .

اگر حصن می خواهی به ولایت علی داخل شو.

اگر می خواهی کرم را بفهمی میهمان علی باش.

اگر وضو نداری نام علی را مبر. 

اگر از غم خسته شدید نام و ذکر علی راببرید.هو یاعلی مدد.

 


  

در عرفان و تاریخچه آن از  اولیا سخن از افراد گوناگون بسیار رفته است .

اما ماجرای حسین بن علی از ابعاد گوناگون متمایز ترین شخصیت تاریخ است .

قال رسول الله (ص):

إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً

برای شهادت حسین علیه السلام حرارت و گرمائی در دلهای مومنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود.

حسین بن علی را تنها کسی می شناسد که ادراک اش را داشته باشد واین ادراک مستلزم طهارتی دیگر است وبه موجب شناخت این ادراک ،بتواند بفهمد که چرا حسین را ه کربلا را بر کعبه برگزید.

بیماری دل در شفا خانه او دوا وشفا می یابد ودل از احساس ویاد چنین انسانی خنک می شود. مصیبت او اندوه عالم را از یاد می برد که مصیبت او را هیچ بنی آدمی ندیده ونخواهد دید. 

معنی عشق با حسین شناخته می شود ودل و دیده از او به حرکت در می آید.

در رهت ای شاهد زیبای من      شمع صفت سوخت سرا پای من

بارهمه بی معرفتی هایی که در عالم می بینیم بر درب خانه او به زمین می گذاریم .

انصافا حسین دل را سبک میکند.

بالله اگر تشنه ام آبم تویی        بحر من و موج وحبابم تویی

معلمی است که از او یاد می گیریم که دل را چگونه از یاد غیر دوست تخلیه کنیم .

با حسین دل آب دار می شود .

رفت دلم در هوس روی تو       بر سر نی رهسپر کوی تو

در این راه بی پایان ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه.

 

 


  

حافظ مردی است که عام وخاص او را می شناسند واز او بهره می برند .اما هیچ شخصیتی نبایست شما را مقید به نتایج خود در ارتباط با موجودات لایتناهی (خدا و انسان)کند.اما مانند کسانی که می کارند وما می خوریم حافظ این قابلیت را دارد که از کاشته هایش تناول روحی کنیم .حال برای ابتهاج روح چند بیت منتخب از این شیرین سخن می گویم.

دو نصیحت کنمت بشنو وصد گنج ببر

ز ره  عیش درآ  و به ره  عیب مپوینمایش تصویر در وضیعت عادی

دست رنج تو همان به که شود صرف به کام       دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن

چهل سال رنج وغصه کشیدیم وعاقبت

تدبیر ما به دست شراب دوساله  بود

در ابیات حافظ آسان گرفتن کارها ،مدارا،مروت ،گله ،می پرستی ،مشکل ،نصیحت،حدیث،قران، و... مشاهده می شود مطلب این است که انسان  موجودی است که در یک حکم نمی گنجد ودارای اطوار گوناگونی است ویک معما است.

حافظ در شرح حال این موجود واطوارش موفق بوده است اما همه ماجرا نیست.

کوتاه کلام اینکه انسان از صدق به صدق می رسد.فی مقعد صدق عند ملیک المقتدر


  

مسعود کیمیایی کارگردان ونویسنده قدیمی سینمای ایران است .
این کارگردان روحیات فرهنگی خود را حفظ نموده که در آن رگه های مذهب و واقع گرایی مشاهده می شود .

وی به نوعی قصد دارد گوشه هایی از تاریخ اجتماعی وسیاسی ایران را در آثارش به نمایش بگذارد در کنار آن علایق روحی خود را هم باز گو می کند.کیمیایی قلبی دارد که نوع آن در جامعه کمتر مشاهده می شود .قلب در انسان وظیفه کسب وصدور معرفت را دارد .وامروزه در جامعه ای که روبه صنعتی شدن ومنفعت طلبی می رودکمتر این مسایل برایش اهمیت دارد.عباراتی چون وفاداری ،رفاقت وانس به خاطر باهم بودن و....

کم نظیری وی  موضوع قابل تاملی است که با خط فکر ادامه می دهد.

و اماکیمیایی در اعتقادات خویش نسبت به عین القضات مورد انتقاداتی می باشدکه در همین زمینه فیلم نوشت دارد.

انتقاد در این است که عین القضات شخصیتی است که فیلم نوشت کیمیایی اورااز شخصیتش برای خواننده فاصله انداخته است .

عین القضات شخصیتی است که بزرگانی چون علامه حسن زاده آملی در آثار خود از اثرش بهره می برند.

عین القضات همدانی عاشقی سوخته است که در سن 33سالگی چون پیران کامل سخن می گوید ودر راه به شهادت می رسد او عالمی است دیگر .

امیدوارم که رستگاری پایان کار کیمیایی باشد.

 

 

 

 


  
+ با سلام خدمت دوستان عزیز : درمورد معیارهای مهریه می خواستم نظرتون رو بدونم ،درمورد میزان مهریه ، نوع و نحوه پرداخت آن واگر شما بخواهید ازدواج کنید یا اطرافیان تان بخواهند ازدواج کنند از طرف دختر و پسر چه نظراتی درخصوص مهریه داشتید چه قدر دراین زمینه باید دنباله رو عرف بود و چه قدر باید عاقلانه و براساس توصیه های دینی عمل کرد ؟ اگر طرف شما نظر مخالف شما را داشت شما چگونه ان را تعدیل می کردید ؟




+ با سلام به رسم همه زائران عتبات عالیات از دوستان پارسی بلاگی خداحافظی می کنم هر پیامی که دوست دارید بگذارید اگه مطلبی بفرمائید که دراین سفر ازآن استفاده کنم ممنون میشم




+ سلام دوستان ، به نظر شما هوادار ها به تشویق فرهاد مجیدی ادامه بدهند یا نه ؟




+ در مورد طب سنتی هرچه می دانید بنویسید ؟


+ اگر در بحران قراربگیرید برای خروج از آن چه می کنید ؟ در بحران چطور می توان بهترین مدیریت را داشت ؟


+ گاهی وقتها برای رسیدن به یک موضوع یا مطلب و اثبات شما موضوع را تصور و تصدیق میکنید این کار منطقی است اما یک پله بالاتر شما مشاهده می کنید کشف می کنید می گویید تو را به تو شناختم اینجا بحث تصور وتصدیق نیست و آفتاب امد دلیل آفتاب گو می شویدکه بالاتر از یک یافته منطقی است و ارزش بیشتری دارد








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ