وقتی اصل 55 قانون اساسی و تفسیر شورای نگهبان برآن که نظارت بودجه ای دیوان محاسبات را طبق قوانین عادی تصریح وتعریف کرده است را برخی مورد مداقه قرارمی دهند اینطور استنباط می کنند که دیوان محاسبات محدود به بودجه کل کشور است لیکن دیوان محاسبات طبق قانون تشکیل ان ماموریت پاسداری از بیت المال را برعهده دارد وطبق اصل 54 قانون اساسی زیر نظر مجلسی است که طبق اصل 76 آن حق تحقیق و تفحص درتمام امور کشور را برعهده دارد ...بایست گفت این یک تصور ناقص از قانون اساسی و قوانین عادی است ...اشکالی که دراینجا رخ می دهد ناشی از خطای استنباطی است که در طول تاریخ توسط ادارک انسانی به دلیل رویکرد بخشی نه جامع رخ داده است
. نبایست با نگاه کردن به یک اصل از اصول قانون اساسی و یا یک قانون از قوانین عادی به تعریف موضوع بپردازیم .و با ضرس قاطع نتیجه گیری کنیم ...اصول وقوانین در تعارض با یکدیگر نیست لیکن این تحلیل کننده است که باید از بخشی نگری پرهیز کند ... وفتی شما به تفسیری از یک اصل رسیدید نباید تفسیر شما متعارض با سایر سایر اصول وقوانین باشد .
به عنوان نمونه برای تقویت استنباط در ماموریت دیوان ...آیا مبارزه با پولشویی که در آن تبعیت کلیه اشخاص حقوقی درآن لازم است از وظایف دیوان محاسبات نیست ؟بگوییم آقای دیوان شما فقط سرت توی بودجه باشد ....که طبق ماده 5 آن تصریح شده کلیه اشخاصحقوقی که شامل شهرداری ها و...هم می شود مکلفندآئین نامه های مصوب هیات وزیران دراجراءاین قانون را به مورداجراءگذارند بنابراین چگونه می توان دیوان محاسبات را در انجام ماموریتش با نظارت یک بعدی و آن هم برنامه ای (بودجه)استنباط کرد.
بودجه مربوط به برنامه است جهت رسیدن به اهداف نظام یا همان بیت المال ، بیت المال همان سیستم اجتماعی است وفوق برنامه است بنابراین صلاحیت دیوان فراتر از بودجه است .دیوان می تواند درخصوص اقتصاد کشور که یکی از موضوعات موثر بربیت المال است هراقدامی که لازم است انجام دهد جون پاسدار بیت المال است و برای مجلسی کار می کند که این حق رادارد.
این نمونه ای از قوانینی است که نظارت سیستمی... یعنی کل ...نه برنامه وبودجه ای دیوان محاسبات در پاسداری از بیت المال را نشان می دهد . ....اصل 55 قانون اساسی نظارت بودجه ای دیوان محاسبات را طبق قوانین عادی تصریح وتعریف کرده است ....ضمنا باید دانست تمام موضوعاتی که رسیدگی و حسابرسی بودجه کل کشور را کامل می کنند می بایست در محدوده رسیدگی و حسابرسی مورد توجه قرارگیرند واین امر مغایرتی با اصل 55 ندارد حتی اگر بودجه شهرداری ها باشد . و قواعد اصولی و منطقی و سایر اصول وقوانین همانطور که ذکر شد از آن حمایت می کند
دکتر حسین روازاده مردی است که به خاطر برکت وجودش خداوند را شاکرم . واز خداوند متعال برایشان طول عمر ،سلامتی و سعادت ابدی را خواستارم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد .
شناخت ما از نحوه عملکرد ایشان و صحت آن با توجه به فضای متفاوتی که با طب مدرن و برخی از همکاران طب سنتی دارند بیشتر مبنای وجدانی دارد . که پای استدلالیون چوبین بود .
استدلال ما آن چیزی است که از ایشان دیدیم ...دیدیم آب بدون وایتکس ایشان حال بیمار شیمیایی مان را بهتر می کرد و گوارایی این آب رادیدیم ... دیدیم نمک طعامش که کلرید سدیم نبود و همان نمک طبیعی موصوف بود فشار خون بیمار مان را پایین میاورد ... دیدیم تجویز اسپندش نوزادی که برون روی داشت و نیاز به هفته ها بستری شدن ، چند ساعته خوب کرد و از بیمارستان رها شد ... دیدیم حجامت پشت گوشش زردی نوزادان را مهار کرد بدون نیاز به بستری شدن در بیمارستان... دیدیم زالو درمانیش بیمارقلبی را از عمل باز قلب بی نیاز کرد ....دیدیم عفونت ادراری را با چه مهارتی و دستورات ساده ای درمان کرد ... دیدیم روغن ارده کنجدش مفهوم روغن را و کره حیوانی اش مفهوم کره را ادا کرد ... دیدیم خواص بی شمار عسلش را .... بخصوص با وجود منعی که اطبا مدرن بر عدم مصرف آن تا 2 سال برای نوزادان دارند که نادرست بود ... از جوش شیرینش خاطرمان شیرین شد ... ازتجویزشیر بزش که جای شیر خشک را برای نوزاد گرفت خاطرمان عاطر شد ... آنفدر دیدیم... دیدیم .... که هرچه دکتر حسین روازاده گفت برای ما رحمت بود .... همان رحمت هایی که به گفته های سایر اطبا قبلازحمت بود ...حالا می گوییم .... بک عرفتک ... هرچند منتقدین با استدلال نقد تورا بگویند ... تاکنون هر نقدی که در مورد ایشان دیدم و خواندم خالی ازدرک عمیق بوده ، سطحی بوده ... یا استدلالی بوده به استدلال علوم محدود که از علمای علوم محدود اعلم بودن استخراج نمی شود که شایستگی مرجع بودن را داشته باشند ....ویا آمار سیستم جهانی که روایی بومی اکثرا ندارند و روایی جهانی اش قابل تردید است ... که هرچند قابل تامل است لیکن مدیریتش در دست مدیرانی است که دستشان آلوده به خاک وخون مردم است ...و رسیدیم به ریسکی که تنها حکیمان توانا ودانا، توان شرحش را دارند ... این ریسک همان ریسکی است که در توزیع خونهای آلوده به ایدز بین مردم خودش را نشان داد و در نمونه های بسیار دیگر و دیدیم ... بامدیران عالی سیستمی که نمی شود دست داد چطور با خیال راحت سلامت اجتماع مان را معامله کنیم و براساس آن حکم کنیم و ...حالا به هرکس میرسم می گویم با وجدان خودت راه دکتر را بپذیر ... گفت چطور ... گفتم با چشمانت ... به چشمان خودت که می توانی اعتماد کنی ...برو گل رابه طور عملی ببین بویش و رویش حجت توست ....به یادی از علی ابن ابی طالب در انتها که فرمود ... خدایی که نبینم نمی پرستم ... این دلیل حضوری وشهودی است که معلوم به صورت مستقیم قابل مشاهده است .
سلام
مطلبی با عنوان بدون مواد نگهدارنده درراستای تحریفاتی سیستمی نوشته ام که به این موضوع نمک ربط دارد:
برادر بزرگوار می دانم که مومن به راه حق هستید و می دانید اهل باطل پشتکار بالایی در مبارزه با حق دارند .
یکی از مشکلات اساسی ما درتبیین این موضوع نمک مربوط به ضعفی است که حاصل ریسک سیستمی است . ما وقتی می گوییم وزارت بهداشت فلان موضوع را گفته این وزارت بهداشت ریسک سیستمی دارد چرا؟ چون کنترل برنامه های دارویی و درمانی وزارت بهداشت هماهنگ با بهداشت جهانی ، اف دی ای یا همان سازمان غذا و داروی آمریکاست . لذا نگویید وزارت بهداشت ایران اسلامی گفته گاه بگویید سازمان غذا و داروی آمریکا گفته وقتی اسم آمریکا و اجانب می آید یاد قحطی تحمیلی برایران .. یاد جنگ تحمیلی و...می افتیم ... حالا کنترل دارویی و غذایی مان به آنجا ربط پیدا کند چه شود ؟ ....این یعنی ریسک سیستمی ...
اطبایی که در وزارت بهداشت مشغول هستند خالی از علمی هستند که به آن طب سنتی می گویند هر چند مملو از انسانیت باشند... البته اخیرا تلاش ناچیزی در راستای احیای طب سنتی شده ..حالا وقتی در بین احادیث اسلامی و دستورات وزارت بهداشت تناقض دیدیم باید خیلی عمیق تر به حل مساله بپردازیم طوری که روایی سیستم را مورد بررسی قراردهیم ...
وقتی سیستم ما دارای ریسک هست توجیه مساله در سطح پایین تر ممکن است توجیه خطا باشد. ازکجا معلوم با تحریفات حرفه ای و علمی وبه قول قدیمی ها فوت کوزه گری ما را به چالش نکشانده باشند ؟
آقا از ابتدا یعنی صد سال قبل چرا سیستم طب سنتی ما که اصل بود حذف شد و سیستم طب جدید جایگزین آن شد که از لحاظ مبانی و تحلیل بسیار باهم متفاوت اند ...و حالا بعد از صد سال پیشرفت و فرهنگ شدن طب جدید که فرزند یک تقلب در دنیا بود چرا تقلب چون خودش فرع بود و جایگزین اصل شد ... می گویند بعد صد سال طب سنتی تان هم این بغل باشد ... تازه ما طب جدیدی ها تکلیفش را معلوم می کنیم ... اینجا جای درک عمیق است برادر... جای راسخون در علم است ... جای یک تحلیل و نتیجه گیری ساده نیست .. . برادر عزیز شاید توباید همان نمک طعام کامل بر سرسفره ات باشد و نمک هم زیاد بخوری تا فشارت پایین بیاید برو با آزمایش کن و با وجدان خودت موضوع را بررسی کن .... کشور گرم وخشک ما مملو از نمک است شاید سرزمین هایی که نمکش کامل و آلوده نیست به تونشان نداند ...
شاید ید شیمیایی غربیها مشتری ندارد که تور ا سرکیسه می کنند ...
یادداشت :
اداره مواد غذایی و دارویی ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Food and Drug Administration) مشهور به افدیاِی (FDA) یکی از نهادهای وابسته به وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده آمریکا میباشد.وظیفه این مرکز فدرال نظارت و تایید انواع تولیدات پزشکی، درمانی، غذایی، و واکسنها است
اگر به آیات قران نظر بیفکنید یکی از دغدغه های موردبحث ، حفظ قران کریم از کم شدن ، زیادشدن و تغییر است .انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون این تضمین خداوند است برحفظ آن . موضوع تحریف نشان می دهد که تحریف یکی از موضوعات اساسی است که ذکر شده و امکان وقوع آن درهر حوزه می باشد .
و این ساده انگاری است که درخصوص موضوع تحریف ما درخواب به سر ببریم . یکی از این حوزه ها حوزه سلامت وحوزه کشاورزی است می توانید به این حوزه صنعت ، تجارت و حتی فرهنگ را هم اضافه کنید . آیا تاکنون به طور عمیق در این خصوص تحلیل شده است ؟
تحریفات گسترده ای که در تمام حوزه ها در یکصد سال اخیر در ایران و دنیا رخ داده معرف یک برنامه ریزی بلند مدت به همراه سناریوهای طراحی شده گوناگون در این خصوص می باشد . طراحان این تحریفات برای پاسخ به اذهان جهت پذیرش این تحریفات از شیوه های مدرن استفاده می کنند . یکی از این شیو ه ها حرکت زیر سایه ظاهراعلم است .
علم موضوعی است که به راحتی عقل اجتماعی را تسلیم سلطنت خود می کند . اگر ماشین ایجاد تحریف بتواند در زیر چتر به ظاهرعلم مشغول به کارشود آن گاه در برابر تغییر مقاومتی نخواهد دید و کل سربازان هرسیستم در خدمت فرمانشان خواهد بود . لذا رهبری ، کنترل و سازماندهی علوم ، حتما می بایست در خدمت این گروه باشد .
اگر به حوزه کشاورزی برسیم مبانی کاشت و داشت و برداشت ، اگر به حوزه طب برسیم غذا و دوا و اگر به حوزه دینی برسیم اعتقادات و برنامه ها و اگر به حوزه عمران برسیم ساخت وساز ومعماری و توسعه اگر به حوزه اقتصاد برسیم مصرف و تولید و بازار خلاصه در تمام حوزه ها حضور دارند ...
. ای برادر داستان حق وباطل واقعیت دارد و تو الان در سنگری هستی که باید در تمام حوزه ها آن را بشناسی ... از قران بشنو : وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ...این خطالب به گروه باطل است وپندی بر ما به جهت شناخت شیوه های اهل باطل ........ امروز کدام حق به باطل پوشیده شده است .....
امروز لباسی که به آن حق را می پوشانند را در علم به ظاهر علم ودر باطن تحریف جستجو کن... سرقت علمی و قتل عالمان را به بحث بعد موکول می کنیم ... علمی که در دستان یاران جبهه باطل افتاده .. که به واقع علم نیست و به ظاهر علم نشان داده می شود.... حالا پاسخ دهید چرا باید در برابر عرضه های علوم به ظاهر علم و به باطن تحریف اول ارزشهای طبی ، کشاورزی ، عمرانی و...را بدهیم و ارزشهای باطل را جایگزین کنیم .... در طول تاریخ ما برای اینکه این اتفاقات رخ ندهد خون ها دادیم اما حوزه و دامنه کار گسترده است و ما کم کار کردیم ...
پس برادران وخواهران مراقب دزدان ارزش هایتان باشید .... ارزش هایی که حاصل قرنها تلاش است ... یکی از این ارزش ها نمک طعامی است که سم نیست و فشار خون را پایین می آورد بروید در زمینه نمک تحقیقات کنید تا بفهمید این حوزه نمک سمی (کلرو سدیم)را جایگزین نمک طعام کردند .... نمکی که به فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله شفا است سمی کنند .بروید آزمایش کنید دستوری عمل نمی کنیم ... وجدانی بررسی کنید ... نمک طعام طبیعی فشار خون را پایین میاورد اما به کدام دلیل به ظاهر علمی و به باطن تحریف نمک طعام طبیعی باید از سبد غذایی حذف شود ؟ تا عمق ماجرا تحقیق کنید راسخ در علم باشد و در هیچ نقطه آن را دستوری نپذیرید . به اطلاعات علمی جهانی اعتماد نکنید و به دیده تردید بنگرید.
نگرش انسانها در ارتباط با شناخت پدیده ها با درک موضوعات اساسی ارتقاء می یابد . موضوعات اساسی مادر اند که بقیه فرزندان محسوب می شوند . یکی از فواید این ارتقاء آسان تر شدن انجام کار به خاطر بهبود نگرش و درک است که توانایی را افزایش می دهد . هر موضوعی هم قواعد خاصی دارد یکی از قاعده ها درپیشرفت که مایه پشتکار است عشق است . باید باعشق وارد شد . هرقسمت از موضوع که به میل اصابت می کند باید نقطه شروع باشد کمی شعله همه جا را به آتش می کشد .
انسان چون برخی از کارهایش به صورت فردی قابل انجام نبود اقدام به ایجاد سازمان کرد .یکی از مهم ترین موضوعات سازمانی ، ساختار سازمان است که به شناخت سازمان در نحوه انجام فعالیتهایش کمک می کند . ما برای تحقق و اجرای اهداف به ساختار متوسل می شویم وساختار را با شرایط تنظیم می کنیم . ساختار باید متناسب با اهداف و منابع سازمانی باشد .
این سازمان ها وقتی در اجتماع مورد مطالعه قرارگیرند با عبارت سیستم های اجتماعی تعریف می شوند این سازمان ها گاه دارای یک هدف هستند که هدف شان گوشه ای از یک هدف بزرگتر را تامین می کند .
اگر ما در یکی از این هزار سازمانی که موجود هست فعالیت کنیم یا اصلا فقط به لحاظ زندگی اجتماعی با آن ارتباط داریم برای اینکه بتوانیم درارتباط با محیط پیرامونی خود تصمیمات اثربخش و کارایی بگیریم ضرورت دارد این سازمان ها را بشناسیم
یکی از موضوعاتی که شناخت سریع نسبت به سازمان ها به ما می دهد بحث ساختار سازمانی است بخصوص ساختارهایی که منشا قانونی دارند چون برخی از ساختار ها وجود دارند لیکن به دلیل اینکه آثار حقوقی برعملکرد آنها مترتب نیست لذا از لحاظ استناد کیفیت لازم را ندارند .
چون ساختار بسیاری ازسازمان ها منشا قانونی دارند لذا مطالعه قوانین کمک بسیاری در این خصوص می کنند تعاریفی هم که درحقوق اساسی و حقوق اداری شده هم از لحاظ تفکر منطقی ارتباطات وهم از لحاظ شناخت حقوقی در این زمینه قابل تامل اند . در کنار آن نمودار سازمانی توصیه می شود .
حسابداری به ثبت و طبقه بندی و گزارش رویدادهای مالی طبق استانداردها و قوانین و رویه ها می پردازد و حسابرسی به اثبات ادعاها و رعایت آن طبق استانداردها وقوانین ... این یک چارچوب منطقی در حسابداری و حسابرسی است ... اما این رویدادهای مالی حاصل تغییری است که در دارائیها ، بدهی ها و سرمایه سازمان رخ می دهد
حال مروری داریم بر یک فرایند منطقی که یک حسابرس برای خود طراحی می کند ... سوال این است ازکجا شروع کنیم ... بیشتر رویدادهای مالی در قرادادها تجلی پیدا می کندقرارداد ها یکی از مظاهر اصلی و تجلی عملیات سازمان است در استفاده از منابع به عنوان عوامل تولید ....ویا در اموربازرگانی و خدمات سازمان ناگزیر از انعقاد قرارداد است . لذابا بررسی قراداد های سازمان شما حسابهای زیادی را بررسی خواهید کرد این یک تکنیک مهمی در حسابرسی است که ازجایی شروع کنیم که با کمترین زمان و برنامه ریزی رسیدگی به محور رویدادهای مالی برسیم وان اغلب قرارداد هاست ،
شیوه انعقاد قرارداد خود اولین گام در ارزیابی عملکرد است چرا که قرارداد باید برمحور منافع سازمان باشد و آیین نامه معاملات سازمان یا دربخش دولتی ....قانون برگزاری مناقصات و انجام معاملات دولت مبتنی بر رعایت این منافع است .
نحوه انجام قرارداد وهزینه انجام شده باید همراه با مدارک کامل و مطابق مفاد قراداد باشد .
وقتی حساب قراردادها رسیدگی می شود سایر حسابهای درگیر با قرارداد ها نیر دیده می شود و این کار شمارا پیش می برد
به کمک این شیوه منطقی یعنی پیدا کردن حسابی که حجم اصلی عملیات سازمان برمحور آن شکل گرفته شما وارد جریان اصلی رویدادهای مالی می شوید و به اندازه ریسک معقول حسابهای یک سازمان را که نشان دهنده اندازه رویدادهای مالی آن است مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهید
به نام خدا
اگر تصاویرهوایی همایش پیاده روی قزوین را مشاهده کنید می بینید که چقدر درخت کاج کاشته شده ...ظاهرا هردرخت جدیدی که در این محیط بخصوص پارک فدک ومسیر آن کاشته شده کاج بوده وخبری از درختان بومی مثمر وغیر مثمر و مقاوم به کم آبی نیست و با توجه به آبیاری هایی هم که دراین مناطق انجام می شود خبری از درختان با صفای بومی نیست ...هرکس نداند فکرمیکند اینجا با آب و رودخانه صدها کیلومتر فاصله هست در صورتی که آب از کنار این مجموعه می گذرد و این کاشت درخت کاج و خانواده درختان غیر بومی درد ملی است . که درتوسعه فضای سبز درخت کاج و دوستانش حرف اول را می زند و پیمانکاران ارادت خاصی به این درخت دارند.
بسم الله الرحمن الرحیم دولت نهم و دهم با نقاط ضعف و قوتش به کار خود پایان داد یکی از موانع آن حجم انتقادات حاشیه ای بود درجایی که متن نیاز به تجزیه وتحلیل ، ارائه نکات و دقایق داشت شاید نخبگان وتریبون ها ماهها به حاشیه های کم فایده پرداختند اما در مورد گرهی که در زلف مشکلات بود با ارائه طریق آن طور که شایسته باشد به موضوع نپرداختند. درزمان مناظرات نامزدهای ریاست جمهوری بهترین فرصت پیش آمد که تحلیل هایی برای اداره بهتر جامعه مطرح شود بی انکه به حاشیه ها پرداخته شود . این دولت رفت و اکنون دولت یازدهم در آغاز راه قرار گرفته ویکی از راههای یاری این دولت عدم تکرار این داستان است یعنی باید حرفی راکه برای مملکت فایده ندارد نگفت و توصیفات ناقص و اضافی نباشد. مردم یک مطالبه جدی دارند و آن تورم است . در این خصوص وزیرپیشنهادی اقتصاد علی طیب نیا ، اوچه می گوید ؟ ایشان ضمن بررسی نظریه های پولی بیشتر از آنکه تورم را ناشی ازرشد نقدینگی بداند ناشی از ساختار بودجه می داند جایی که دراین ساختار درآمد کشور متکی به نفت است و نوسانات در آمدهای نفتی موجب تورم در کشور می شود .یکی از راهکارهای ایشان برای اصلاح ساختاری بودجه ارائه بودجه برنامه ای است در راستای برنامه های بلند مدت کشور .مطلب ما این است که حل این معضل در اجماع و هماهنگی با سایر وزرا وهمه مردم حاصل می شود چون این موضوع در قالب چند نظریه ، بررسی انقباض و انبساط ها یا عملکرد یک وزیر نیست این تجربه ای است که 30 سال هست تکرار شده یا 75 سال .
در گذشته طی دوره های متفاوت تاریخی ما سیستمی بودیم خودکفا ، نسبتا متعادل و معیشتی ...حرف اصلی ما روی این محور هست که وابستگی نداشتیم مهندس ما ، معمار ما ، دامدار ما و.... خودکفا بود. علت اصلی تورم ما وابستگی است . که حاصل تغییر سیستم است ماسیستمی داشتیم که خروجی ان رجل بود اما این سیستم رجل خلق نمی کند اگر خوب درس خوانده باشند نیم حرف از علم راشاید بلد هستند . رجل باید حروف زیادی از علم رابداند تا ادراکش مطلوب باشد از فلسفه ، طب ، ریاضی ، هندسه ، منطق و... ماسیستمی داشتیم که افراد جزء هم مشارکت در تولید داشتند مثلا هر خانواده با حیوانات در ارتباط بود و به عنوان نمونه به رقم امروز فقط 80 میلیون تخم مرغ تولید ماهانه حیوانات خانگی ما بود به فرض 20 میلیون خانواده امروزی و همین تعداد مرغ و با تعداد هرمرغ 4 تخم مرغ در ماه . حالا به خاطر وارد نشدن علوفه دامی دچار دردسر می شویم . ماسیستمی داشتیم که داروخانه اش صددرصد خودکفا بود . وحالا به خاطر دارو دردردسریم ...هرچند ابتدا باور ما را به طب خود خراب کردند تا طب وابسته ارائه شود وپیروی طب خود راعلمی ندانیم ... که بحمدالله این توطئه در حال خنثی شدن است . حالا مقایسه کنید احوالات امروز را .... نمی شود به یکباره و انی همه چیز را تغییر داد اما باید بدانیم ریشه مساله کجاست ؟ وابستگی در عرصه های مختلف ... این وابستگی ها در حد زیادی با مدیریت و تغییر سبک زندگی حل می شود به خصوص در ابعاد استراتژیک مساله.....ماباید کمی به سنت گذشته خود برگردیم واز آن درس بگیرم و با خلاقیت و نواوری زندگی امروز را به صورت توامان به سبک سنتی ، انسانی ، اسلامی و نو طراحی کنیم .... مثلا چرا پارکهای هکتاری شهری فقط باید ظرفیت تفریحی داشته باشد چرا از مشارکت همشهریان در تولید محصولات گوناگون گیاهی و دامی استفاده نمی شود . چندین هکتار پارک با کاشت درختان بی ثمر طراحی می شوند ؟ چرا؟ .... چرا حیوانات اهلی دراین پارکها نباشند . تا مردم شهری از دیدن انها لذت ببرند و از صدای آنها اززندگی صنعتی خلاصی یابند و بسیاری از ضایعات خانواده ها از نان خشک تا پوست میوه ها و غذاهای مانده می تواند تفریحی باشد که دراین پارکها به حیوانات ارائه می شود... چرا اسب سواری در آن نباشد و..... خلاصه حل مشکل وابستگی ، اعتدال را برمیگرداند وتحریم را خنثی می کند وتورم را هم .... این تنها کار رئیس جمهورو وزرا نیست ... کار سینما است کار تلویزیون است کار روحانیون است کار اساتید است کارمشارکت آحاد مردم است که اسباب آن را باید دولتها تامین کنند.باید کار کرد .....ما در کشور مملو از نعمت هستیم مارا ابتدا از خود بیگانه کردند تا سرنوشت خود را به بیگانه بسپاریم ... نتوانستند ...بعد وابسته کردند و حالا تحریم کردند چون مقداری وابستگی داریم تحریم اثر دارد وابستگی را باتغییر سبک زندگی و روش مدیریتی می توان ناچیز کرد .
امروزه که برخی از کشورهای دنیا که خود را توسعه یافته می پندارند وما را در حال توسعه معمولا توجهی به معیار خانواده پویا وزنده در این عنوان نمی کنند چرا که توسعه آنها منجر به سقوط خانواده شده و حتی در برخی از موارد سبب نابودی این جایگاه مقدس و سازنده بوده است الیته منظور ما همان پیشرفت است که در قران به تعالوا یعنی بالا بیاییداشاره شده است .
با موفقیت خانواده هم جامعه ساخته می شود و هم محیطی برای رشد افراد خود خانواده فراهم میگردد . راستی این چه توسعه وپیشرفتی است که معانی عاطفی در آن در حال نابودی است ومرد وزن در حال جابه جایی نقش های خود هستند. موانع این موفقیت کدام است ؟
یکی از دلایلی که خانواده موفق عمل می کند عمل افراد درآن مطابق با طبیعت آنهاست که از طرف خالق وضع شده است .خانواده از یک طرفی دارای کارکرد عاطفی است یعنی باید محبت و صفا درآن جریان داشته باشد از طرف دیگر ماهیت اداره کردن دارد که این اداره کردن دارای اصول خاصی است که می بایست به آن توجه خاصی نمود . که یکی از این اصول وجود یک رهبر در راس آن است . «الرجال قوامون علی النساء»1
آنجا که بحث اداره کردن پیش می آید اگر تدابیر دوتا باشند آغاز فتنه و اختلاف فراهم می شود لذا خداوند اینجا مردان را بر زنان برتری می دهد . الیته مدیریت مشارکتی در خانواده اسلامی وجود دارد و پیشنهاد و مشورت پذیری هست واگر به یک تدبیر ختم شود که مانعی نیست اما درجایی که ضرورت فصل الخطاب باشد با رعایت انصاف این حق مرد هست که باید در امر اداره مردی کند و مردی همان عمل شایسته و بایسته است .
لذا در روایات اطاعت خطاب به زن است و موافقت خطاب به مرد تا این دو بتوانند به سعادت در کنار یکدیگر دست یابند . ولی این قدر با واژه ها بازی می شود که تصور ات در این زمینه نوسان می کند .
متاسفانه درجامعه امروزی عبارت مردسالاری را به کار می برند که واژه نادرستی است که بوی فساد می دهد زیرا در اداره کردن هم خانواده را بدون فصل الخطاب می گذارد چون نباید مرد فصل الخطاب باشد وهم موجب فساد و هرج ومرج می شود چون کسی در راس نیست هم زنان را به وسوسه حاکمیت در این زمینه می اندازد که جایگاه طبیعی آنها نیست . از طرف دیگر مردانی که به کنار زده می شوند به مرور از توانمندی های مردانگی شان کاسته می شود وزن نیز از کارکرد عاطفی اش کاسته می شود چون تکیه گاهش را نامطمئن می بیند وعدم اطمینان زمینه ساز خاموشی عواطف است . درآخر اینکه با وجود اصولی مانند تعاون ، تقوی ، نیکی و انصاف مرد وزن می تواننند مانع ایجاد آفات در عملکرد خود شوند تا مردان نیز در حاکمیت خود دچار غرور نشوند . به عنوان یک نمونه چه بسیار مردانی که در این وضعیت اقتصادی باید زیر بار بدهی های کلان بروند چون خانم ناراحت می شود و میروند .... بسیاری از صله رحم ها قطع می شود چون مبل مون قدیمی شده و.....لذا سبک زندگی تغییر می کند . و مرد از نفس می افتد ....اینجا به بانوی پیامبر گرامی اشاره می کنیم که در طول عمر شان هیچ درخواستی از حضرت رسول نداشتند .... این قضیه در تفسیر و تعبیر می تواند انحراف داشته باشد اما در عمل هرخانواده ای می تواند به خروجی خود نگاه کند تا ببیند درنفس مردش ، بوی مردی می اید یاخیر .... مردش شجاعت دارد یا خیر .... میشود به او تکیه کرد یا خیر.... که اگر پاسخ منفی باشد قسمتی از موضوع به نقش زن بر میگردد و قسمتی به همت آفا ....
1-«القوام من القیام و هو اداره المعاش; یعنی , (قوام) مشتق شده از (قیام) و آن به معنای اداره امور زندگی است». (تفسیر المیزان , ج 4, ص 215)
بین ارشاد ...توصیه.... استبداد ... که دو موضوع یکی در قلمرو هدایت و دیگری در زمینه تصمیم گیری است ...گاه مرز های باریکی وجود دارد ...اصولا مابرای دیگران باید نقش کنترل کننده و هدایت کنندگی داشته باشیم تاتصمیم گیرندگی ...در اندیشه یا فعل گاه دیگران را از اختیار خودشان خارج می کنیم و به آنها حکم می کنیم در این چارچوب فکر کنند و یا دراین چارچوب حرکت ... یعنی برای دیگران تصمیم گرفتیم بدون مشورت و بدون دریافت پیشنهادات ... اینجا امکان ظهور استبداد هست ... استبداد با احترام به دیگران با درنظر گرفتن شخصیت دیگران فاصله دارد ... و استبداد با احتمال خطا همراه است ...همیشه می پرسیم چرا معصومین که عقل کل هستند در اموراز جمله اجتماعی آن ، مشورت می کردند ... مشورت کردن پیامبر با اصحابش براى مراعات حال آنها و احترام ایشان بود . این حرکت، خود موجب رشد اندیشه و تفکر در جامعه اسلامى مى شد... این اتفاق در ارتباط با دونفر ... تا دریک خانواده .. تا ده .. تاروستا ... وتا شهر ... وتا کشور ... وتاملل ... رخ می دهد ... گاهی ما در رهبری برای هدایت به جای ارشاد کردن استبداد می کنیم در صورتی که بایست بدانیم اختیار و تصمیم گیری باید با خود افراد باشد البته بعضا قصد ارشاد داشتیم اما استبدادی برخورد کردیم .. مثلا به فلانی میگوییم با این ازدواج نکن یا با آن ازدواج کن ... با این رفاقت کن یا باآن نکن ... یا اینجا برو ...یا آنجا نرو ... ماباید به افراد معیار بدهیم ... وافراد را از مسیر آگاه کنیم .. و به آنها بگوییم این مسیر ها چه دشواری هایی دارد ... تهدیدها رامشخص کنیم ... و فرصت ها را بگوییم ... اما تصمیم با خودشان باشد این یک نوع ادب است ... چون افراد بایدخود تنظیم کننده حدود باشند تا اینکه کوک شوند تا در حدود حرکت کنند ... شما این نقش ارشادی و یگانگی را در وصیت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام به فرزندش می توانید ببیندید که چگونه وارد عرصه وصیت می شود ...
تو را جزئى از خود، بلکه همه وجود خود یافتم ، به گونه اى که اگر به تو آسیبى رسد، چنان است که به من رسیده و اگر مرگ به سراغ تو آید، گویى به سراغ من آمده است . کار تو را چون کار خود دانستم و این وصیت به تو نوشتم .... ودر ادامه حضرت معیارها ، تهدیدها و مسیرها و چشم اندازها را معرفی می کنند ...دل خویش به موعظه زنده دار و به پرهیزگارى و پارسایى بمیران و به یقین نیرومند گردان و به حکمت روشن ساز و به ذکر مرگ خوار کن و وادارش نماى که به مرگ خویش اقرار کند. چشمش را به فجایع این دنیا بگشاى و از حمله و هجوم روزگار و کژتابیهاى شب و روز برحذر دار. اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پیشینیان تو رفته است آگاهش ساز ..... اى فرزند، خود را در آنچه میان تو و دیگران است ، ترازویى پندار. پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست مى دارى و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمى خواهى و به کس ستم مکن همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند.
به دیگران نیکى کن ، همانگونه که خواهى که به تو نیکى کنند. آنچه از دیگران زشت مى دارى از خود نیز زشت بدار. آنچه از مردم به تو مى رسد و خشنودت مى سازد، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد. آنچه نمى دانى مگوى ، هر چند، آنچه مى دانى اندک باشد و آنچه نمى پسندى که به تو گویند، تو نیز بر زبان میاور و بدان که خودپسندى ، خلاف راه صواب است و آفت خرد آدمى . سخت بکوش ، ولى گنجور دیگران مباش . و چون راه خویش یافتى ، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش .
و بدان ، که در برابر تو راهى است ، بس دراز و با مشقت بسیار. پیمودن این راه را نیاز به طلب است ، به وجهى نیکو. توشه برگیر بدان مقدار که تو را برساند، در عین سبک بودن پشتت از بار گران .